همه چیز خوب بود. همه چیز تا قبل از شلیک. یا شاید قبل از شلیک هم همین طور بود. ذهنم جوابی ندارد. قلبم هم. مانده ام تنها میان این همه تنهایان که به هرسمتی می روم سبز می شوند. زرد. قرمز و نهایتا خاکستری انگار همه چیز زنبیل هفتاد رنگ دریوزه هاست.