کتاب رمان پسران نشاندار؛ سایههای مرگ نوشتهی جوزف فازمن، اولین جلد از مجموعه پسران نشاندار است.
داستان دارای دو شخصیت اصلی میباشد. آبتین پسر نوجوانی که به تازگی از زندان به طور مشروط آزاد شده است.
او میخواهد از فرصت به وجود آمده نهایت استفاده را ببرد و با دوستش مهسا زندگی جدیدی را شروع کند اما درست در روزی که همه چیز خوب پیش میرفت ناگهان او در خیابانی قرار میگیرد که جنگ میان دیوها و پریان آغاز شده است. او تا چند دقیقهی قبل منکر وجود این موجودات عجیب میشد اما با نجات دادن جان ملکه پریان ملکه پرنیا ناگهان زندگی او کاملا عوض میشود.
آروین برادر قسم خوردهی آبتین است. او به خاطر بیماری عجیبش میداند فقط یک سال تا پایان عمرش باقی مانده است. بنابراین همراه با پدربزرگش تصمیم میگیرد دستبند عقیق سرخ را پیدا کند. بر طبق یک افسانهی قدیمی این دستبند به صاحبش عمر جاودانه میداند و آروین نوهی ثروتمندترین فرد کشور قسم یاد میکند آن را بدست آورد اما داستان او با ماجراهای زیادی همراه است.
آبتین و آروین هر دو دوست دارند زندگی آرام و سادهای داشته باشند. مثل هر فردی عمری طبیعی داشته باشند و به تفریحات مورد علاقهی خود بپردازند اما سرنوشت برای آنها طور دیگری رقم خورده است. آروین به خاطر بیماریاش اخلاقی خشک پیدا کرده و دیگران اغلب او را ربات مینامند و آبتین به خاطر اتهام سرقت نیم تاج از موزه بانک مرکزی مشکلات روحی شدیدی را پشت سر گذاشته است. او تنها افرادی که در این جهان دارد مادرش و مهاست. پدر او در سه سالگی در تصادف کشته شده است.
آروین نیز مثل آبتین پدرش را در سه سالگی از دست داده است. مادرش دور از او در آمریکاست و او با پدربزگش زندگی میکند. وجه مشترک آبتین و آروین نشان سیاه هلالی شکلی است که بر روی مچ دست چپ شان و درست از سه سالگی آنان حک شده است. آنها نمیدانند این نشان برای چیست اما آروین قصد دارد هر طور شده است از راز نشان هلال باخبر شود. اما براستی از راز نشان باخبر میشود و میتواند دستبند عقیق سرخ را بیابد؟! آیا آبتین میتواند زندگی آرامی برای خود بسازد یا با نجات جان ملکه و تماشای جنگ خونین دیوها و پریان باید با همه چیز خداحافظی کند؟!