کتاب رمان شاهزاده ماه به قلم نویسندهی آسیایی مایسا یوسارین، اثری فانتزی و رمانتیک است.
در بخشی از کتاب رمان شاهزاده ماه میخوانیم:
از اسب اومدم پایین. مردم عجیبی داشتن. همچنین لباساشون خیلی عجیب بود.
پسر رو به من گفت_ قبل از اینکه به قصر بریم، باید یه چیزایی رو بدونی. من شاهزاده چهارم چویی سانگ هی هستم. اینجا اراسروسه. امپراطور کنونی پدر ما یعنی امپراطور چونگه. شاهزاده اول چویی دانگ مینه همونی که سر اسب بود. شاهزاده دوم چویی لی هونه. و شاهزاده سوم چویی جو وون. میدونم که میدونی. تو به ۱۰۰ سال گذشته اومدی... .
لباسای عجیب و غریبی که به زور تنم کردن و درست کردم. دستی به موهام کشیدم. دو روزی میشه که اینجام. تو این دو
روز لب به غذا نزدم و اصلاً نخوابیدم. فکر مرگ جی مین من و دیوونه میکنه.. نه.. اون نمرده.. آره.. نمرده.. اما صدایی از درونم فریاد زد_ اون مرده... تیر به قلبش خورد... تیر به قلبش اصابت کرد.. اون بعد از این که تو مثل ترسوها فرار کردی مرد.