به راستی هدف و منظور خدا از آفرینش ما انسانها چه بوده است و دیگر اینکه وظیفهی ما در برابر این جهان هستی چیست؟ براساس دلایل عقلی فراوان مثل برهان نظم، برهان علیت و غیره ثابت میشود که پیدایش جهان و ورود موجودات در آن تصادفی نیست و یک مبدأ توحیدی واحد دارد که آن هم خداوند است و اوست که کاملترین موجود و دارای صفات بی شماری است و حکمت خدا اقتضا میکند که این سیستم هدفدار باشد. جهان مشهود و هر پدیده آن مجموعهای خاص است در سطح کل با دو جنبه حائل (خلق – امر)، ( ظاهر – باطن)، (پوسته – محتوا)، به طوری که جنبه ظاهری شامل اجزایی متناسب، هم سنخ و در رابطه اکمال متقابل میگردد و جنبه باطن مربوط به پیوستگی، حیات و تدبیر آن میشود و پدیده با پیروی از آئین فطرت که شالوده وجودش بر اساس آن استوار است.
به این ترتیب تمامی قوانین به خوبی اجرا و بنا بر امر خداوند تمامی کائنات در حرکت به سوی الله که کمال مطلق است پیش میروند. انسان موجودی تماماً ماورای طبیعی است و معنویت او بیان این حقیقت . کل دانش، هنر، فرهنگ و احساسات بشری بیانگر دریافتهای ماورای طبیعی بشر از طبیعت است؛ اما خیلی از پدیدههایی که اسرار آمیز به نظر میرسیدند؛ کاملاً توجیه پذیرند و به روشنی قابل درک. زندگی انسان باید ترکیبی از دانش منطقی و احساس عاطفی باشد.