اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۱۳۵۴صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۴.۷۱ مگابایت، ۲۶۷۸۶ بازدید

کتاب رمان با سقوط دست‌های ما به قلم زینب ایلخانی داستان دختر نوجوانی به نام شیداست که همراه با ناپدری مهربانش زندگی می‌کند و به عشقی آتشین دچار می‌شود...

در بخشی از کتاب رمان با سقوط دست‌های ما می‌خوانیم:

به بابایی که زنگ زدم خواستم اجازه بدهد من زودتر بروم اما مخالفت کرد و خواست تا آمدنش صبر کنم. و ساعت ۷ برای من خیلی دیر بود برای من که ساعت‌ها بود آماده مقابل آینه ایستاده بودم. یکی از بلوز و شلوار‌هایی که خودش برایم آورده بود را پوشیدم و موهایم را با وسواس بالای سرم گوجه کردم. در آخر دلم برای این همه حماقت خودم چند قطره اشک طلب کرد. برای خود احمقم که امشب خودم را آراسته بودم تا با بهزاد و عمه خداحافظی کنم. تا هر دو را برای رفتن بدرقه کنم. تا به استقبال تنهایی‌ام بروم...

وقتی که رسیدیم و متوجه شدم در خانه نیست می‌خواستم همان‌جا وسط سالن پذیرایی بنشینم و برای بد اقبالی‌ام، ‌های‌های گریه سر بدهیم و خدا پدر نجمه را بیامرزد که زودتر به فریادم رسید و وقتی بغلم کرد و تبریک گفت با یک چشمک و زیر لب در گوشم گفت:

- رفته واست سیب ترش بخره، فرج یادش رفته بود. داشت همه را بیچاره می‌کرد و مدام می‌گفت شیدا سیب سبز دوست داره

راست می‌گفت یا فقط جهت دل خوشی‌ام بود؟؟ اما یادم آمد که همیشه قبل رفتن به آپارتمان برایم سیب ترش می‌خرید و بعد خودش برایم پوست می‌گرفت. آرام گرفتم و کنار بابایی که پا روی پا انداخته بود نشستم. دستش را دورم حلقه کرد و سرم را بوسید. سرم را روی شانه‌اش گذاشتم و چشم‌هایم را بستم و هزار بار آمدن بهزاد را تصور کردم....

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان در خرقه سرخ رنگ
استانلی جان وایمن
کتاب صوتی حسادت
محمدعلی قجه
176
علی خلیل ارجمندی
دو داستان
حمید رمضانی
رمان دختری از تبار زینب
سارا پسندیده تشکری
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
امیر طاها سالاری
۱۴۰۲/۲/۹
اولین باریه که میبینم راوی داستان میمیره و ادامه داستان به دست شخص دیگه ایی تموم میشه بدون اینکه داستان یک دانای کل داشته باشه بعداز این رمان به کل از هرچی رمان بود بدم اومدحیف از این قلم توانا که فقط به سمت افسردگی و ناامید کردن خواننده هاش از زندگی و پویایی قدم برمیداره
آرمین سلجوقیان
۱۴۰۱/۱۰/۱۴
رمان متفاوت وعالی پیشنهادش می کنم بخونید درست اول رمان فکرمیکنی رمان بی خودی است شیدا زیاد تویی رویاهاش حرف میزنه وحوصله آدم رو سر میبره ولی از یک جای رمان عالی میشه وبا تمام وجود حس میکنی داستان رو وراحت میتونی با رمان پیش بریی حتی باهاش گریه کنی واخر خانم نویسنده دستت طلا عجب قلم گیرایی داشتی
شمیم کاظمیان
۱۴۰۱/۷/۱۱
دوستان پیشنهاد میکنم حتما این داستان را بخونید فوق العاده زیبا ودوست داشتنی بود
زهرا شقاقی*
۱۴۰۱/۷/۱۱
بسیار عالی ،غمگین،به دور ازحاشیه وگزافه گویی
حسنا منصوری
۱۴۰۱/۷/۹
فوقالعاااده بود ،خیلی قشنگ نوشته ،توصیفای عالی و خوب و ادبیات قشنگ
Atena Dorfaki
۱۴۰۱/۳/۱
بسیار بسیار عالی و جذاب بود و البته فوق و العاده غمگین 👏👏
sbwg sfsfe
۱۴۰۰/۱۱/۲۳
عالی بود یک عاشقانه خیلی غمگین
Setare J
۱۴۰۰/۱۱/۱۲
خیلی خیلی قشنگ بود ولی غمگین خیلی گریه کردم باهاش و هر بار باز میخونم نمیتونم گریه نکنم...
مهدیه م
۱۴۰۰/۱۱/۵
خیلی گریه کردم.اگر اعصابتون نمیکشه نخونین
محمد صدیقی
۱۴۰۰/۸/۱
رمان قشنگی بود.. نویسنده قلم خیلی خوبی داشت... اوایل رمان. ی خورده حوصله سربره.. ولی از وسطاش خیلی قشنگ میشه.... این رمان نکته ای ک داشت این بود. ک همیشه هم صبر و تحمل و راز نگهداری خوب نیست. ی وقتایی باید در برابر کسی ک دوستش داریم وایستیم.. تا ب خودش بیاد...... من بیشتر رمان‌های خانم ایلخانی رو خوندم. نمیدونم چرا بیشترشون پایان غمگین دارن... آخه آدم رمان میخونه ک ی خرده سرگرم بشه و مشکلات خودش از یادش بره... ن اینکه ب خاطر ی رمان کلی حرص بخوره و ناراحت شه.... و رمان های ک بهتون پیشنهاد میکنم حتمن بخونید.. اسطوره... تب.... بن بست 17....مومیایی.....شاه شطرنج.... بامداد خمار... لالایی بیداری....هرمیس...
نگین قلیزاده
۱۴۰۰/۷/۱۳
در یک کلام عالی من چنتا از رمانای خانوم ایلخانی رو خوندم و همشون ب همین زیبایی هستن گاهی از این ک ب دفعات میخونمشون کفری میشم و با خودم میگم کاش رمان از یادم بره و دوباره با هیجان بخونم بدون اینکه بدونم چی میشه اخرش😅
علی اصغر
۱۴۰۰/۵/۲۵
بهترین رمانی بودکه خوندم بااین که اخرش غ میگن بود ولی بهترازاین نمیشد ممنون ازنویسندش👍🥰😘😘
yalda yavari
۱۴۰۰/۵/۲۳
عجیب به دل میشینه قلم زیبای خانم ایلخانی.رمان بیشتر تأثیر برانگیز و پر فراز و نشیبی بود که لحظه لحظه ش زندگی کردم.با اینکه قبلاً خونده بودمش ولی برای بار دوم باز شگفت زده میشدم از این تاثیر داستان.درود به نویسنده ی عزیز
Many Ahmad
۱۴۰۰/۵/۲۱
تا تمام کردم کاملا افسردگی گرفتم چون خیلی خیلی غمگین لطفا چند داستان که خنده آور باشد بریم بفرستید چون مه افغانستان هستم از لحاظ روحی اصلا روح و روانم پریشان است امنیت خیلی خیلی خرابه چند دقیقه بخندم ممنون تان میشم لطفا رومان جالب بریم از مه کنید
زینب دلیری
۱۴۰۰/۵/۱۷
خیلی خیلی غمگین تموم شد داستان قشنگیه اما افسردگی میگیرین تا تموم شه
پروانه پاینده
۱۴۰۰/۴/۱۶
واقعا زیبا بود پیشنهاد میکنم حتمابخونید هم پرمحتوا وهم قلم نویسنده زیبا بود
Azita Qayumi
۱۴۰۰/۳/۲
اعصاب سر من نگذاشت پسری خول دیوونه جوری حرص خوردم که دل میخواست داخل رمان بشم خوب بزنم تا راحت بشم اووه راحت شدم تشکر از نویسنده عزیز واقعاً عالی بود دوبار خوندم هر دو بار گریه کردم
Baran Paeezi
۱۴۰۰/۲/۱۷
فوق العاده بود مث رمانهای تکراری نیست جالب بود
mary ka
۱۴۰۰/۲/۳
عالی بود یکی از بهترین رومان هایی بود که تا حالا خوندم پیشنهاد میکنم حتما بخونید
سونیا حسین زاده
۱۴۰۰/۱/۷
این رمان فوق العاده قشنگ و پر محتوا بود مثل رمانای دیگه نبود و از واقعیت دور نبود خیلی خیلی خوشم اومد از رمانش پیشنهاد میکنم حتما بخونید این چندمین باره که این رمانو میخونم ولی هر بار انگار تازه خوندم ممنون از نویسنده عزیز🌺🌺🌸💜💜
همچنین ببینید
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام