اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۵۳۳صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۳.۰۳ مگابایت، ۱۴۳۹۵ بازدید

کتاب رمان آقای هنرپیشه به قلم زینب ایلخانی داستانی غم‌انگیز و عاشقانه است، که از زبان چند راوی و زوایای مختلف بیان می‌شود.

امواج دریا، سرنوشت دو زخمی، دو درمانده، دو جا مانده از زندگی را در جزیره‌ای ناشناخته و آرام  را به هم گره می‌زند…

هنرپیشه‌ای تنها و سر‌در‌گم در این سرزمین، شوق زندگی می‌یابد و ناجی الهه‌ای از جنس حیات می‌شود! و این روایت تنها با گره کور علاقه آغاز می‌شود…

در بخشی از کتاب رمان آقای هنرپیشه می‌خوانیم:

کاش می‌شد وقتی افسر جوان نسبتم را با او می‌پرسید می‌گفتم نسبت‌مان چیز پیچیده‌ای نیست اما اسم این نسبت را نمی‌دانم
فقط همین قدر می‌دانم که بدون او دارم می‌میرم... اما مامان به موقع می‌رسد و به مامور جواب می‌دهد

- همسایه و دوست خانوادگی هستیم

از روی نیمکت ساحلی بلند می‌شوم و می‌خواهم کنار عفت خانم که اشک‌هایش خشک شده و به دریا زل زده است بروم مامور می‌گوید:

- جناب کیانی چند تا سوال دیگه!

با دست جواب منفی می‌دهم و می‌گویم:

- از مادرم پرسید لطفا!

کنار زن بیچاره می‌نشینم و کاش می‌شد بپرسم می‌توانم دست‌هایتان را مادرانه بگیرم و بگویم الهه برمی‌گردد؟! دلم نوید بودنش را می‌دهد...

قایق موتوری گشت ساحلی برگشته است و به افسر اطلاع می‌دهند، چیزی پیدا نکرده‌اند. عفت خانم یک مرتبه بر سرش می‌کوبد و شیون می‌کند، درنگ نمی‌کنم دست‌هایش را می‌گیرم و قسمش می‌دهم آرام باشد، مامان بغلش می‌کند و سعی می‌کند یک طوری که عفت خانم متوجه نشود اشک‌های خودش را رها کند؛ دریا بوی الهه را نمی‌داد، دریا به من گفته بود الهه من را نبرده است، اما نگرانی‌ام تمام نمی‌شد این‌قدر که بی‌اختیار یقه یکی از مامورین را بگیرم و فریاد بزنم:

- فقط یک ساعت گشتین! چرا از زیر بار مسئولیت‌تون شونه خالی می‌کنید؟

چشمم به راننده تاکسی کمی آن طرف‌تر پشت دیوار ساختمان ویلای روحی می‌افتد که به ماشینش تکیه داده است و با خیال راحت با گوشی‌اش مشغول فیلم‌برداری است. به جنون می‌رسم سمتش می‌دوم و قبل این‌که مجال حرکتی پیدا کند به دیوار می‌کوبمش و بعد نوبت گوشی‌اش می‌رسد که متلاشی شود، مامان و مامور‌ها از پشت مرا می‌گیرند و سعی بر آرامشم دارند ساکنین ویلاهای مجاور هم به تماشا آمدند، تماشای خلوت آرام و دنج هر روزمان که کسی اجازه ورود به آن را نداشت و چه راحت طعمه چشم‌های گرسنه و جاسوس شده بود...

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان در خرقه سرخ رنگ
استانلی جان وایمن
کتاب صوتی حسادت
محمدعلی قجه
176
علی خلیل ارجمندی
دو داستان
حمید رمضانی
رمان دختری از تبار زینب
سارا پسندیده تشکری
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
Gholam Azizi
۱۳۹۹/۱۰/۲
عااااالی بود.
ملیکا محمدی
۱۳۹۹/۸/۱۴
رمان خیلی خیلی خوبی بود...هیچ وقت نتونستم پیش بینی کنم که بعدش قراره چی بشه...و آدم وقتی میخونتش احساس میکنه قسمتی از داستانه..ممنون از خانم علیخانی بخاطر این رمان زیبا🙏😍
شمیم کیان مهر
۱۳۹۹/۷/۳۰
مثله بقیه رمان های خانوم ایلخانی رمان خوبی بود. دست به قلم خانوم ایلخانی منحصر به فرده
sara khorasani
۱۳۹۹/۶/۲۵
عالی بود
sami taba
۱۳۹۹/۴/۲۷
خوب بود ولی عالی نبود
arzu Muhamadi
۱۳۹۹/۱/۱۵
فوق العاده بود
زهرا مقیسه
۱۳۹۸/۱۲/۱۲
مثل همیشه عالی بود ای کاش از محمد علی افغانی هم در این رمان بود ای کاَش
فاطمه کاظمی
۱۳۹۸/۱۰/۲۴
عالی بودممنون .
هستی دهقانی
۱۳۹۸/۱۰/۱۱
خیلی داستان متفاوت و زیبایی بود توصیه میکنم حتما بخونیدش ..با تشکر از قلم زیبای خانم ایلخانی🌹🌹🌹
ستوده تمیم
۱۳۹۸/۱۰/۵
قلم خانم ایلخانی فوق العاده و بی نقصه, این مرد امشب میمیرد را هم بذارید بی زحمت لطفاً! منتظرم ممنون از کتاب سبز
زیبا حسنی
۱۳۹۸/۹/۲۷
من رمانهای این نویسنده را اصلا نمی پسندم ،در مورد گرفتاریها و مشکلات قهرمان داستان فوق العاده اغراق آمیزه در رمانهای های عابر بی سایه و این مرد امشب میمیرد داستان هردو خیلی شبیه همه
:( ؛(
۱۳۹۸/۹/۳
عالی مثلا بقیه رمان هاش و رمان سقوط دست های ما ،خانم ایلخانی واقعا عالیه
Z H
۱۳۹۸/۸/۱۳
ابهام خاص و دوست داشتنی رمان و پختگیش باعث میشه بخوام همیشه با خودم داشته باشمش تا وقتی حالم خوب نبود با خوندنش حس بهتری بگیرم.ممنون از نویسنده عزیز
goli sh
۱۳۹۸/۵/۳۰
خوب بود.اما به نسبت رمانهای این مرد امشب میمیرد و عابر بی سایه یکم خسته کننده بود.موضوع جالبی داشت اما کاش شبیه نمایشنامه نوشته نمیشد😑
ملیکا کردستانی
۱۳۹۸/۵/۱
تموم رمان های خانم ایلخانی عالییییییییییین. یکی از یکی بهتر. وقتی میخونمشون حس میکنم یه گوشه از داستان هستم
Fariba Rezaee
۱۳۹۸/۴/۱۱
اسطوره،زندگی خصوصی،بغض شب ،این مرد امشب میمیرد،عابر بی سایه هم ارزش خوندن دارن
Fariba Rezaee
۱۳۹۸/۴/۱۱
عابر بی سایه و این مرد امشب میمیرد رو خیلی دوس داشتم این داستان راویش زیاد بود کلافه ام کرد درمجموع خوب بود
دختر آریایی
۱۳۹۸/۲/۲۸
خیلی قشنگ بود. با تشکر از زینب ایلخانی برای نوشتن این رمان زیبا
Neda Nasri
۱۳۹۸/۲/۳
خیلی خوب بود.دوسش داشتم
مونا ترابی
۱۳۹۸/۱/۱۳
خیلی خیلی مزخرف بود اویل داستان که خیلی مبهم شروع شد گفتم اشکال نداره شاید اواسطش خوب بشه اما به همین منوال پیشرفت مسخره تر از همه اینکه حتی از زبان نوکر خونه هم روایت میکنه درصورتی که اصلا در روند داستان تاثیری نداره من رمانای دیگه خانم ایلخانی رو خوندم مثل این مرد امشب میمیرد یا عابر بی سایه اونا واقعا فوقالعاده بودن اما توی اوناهم خیلی زیادی جدایی بین عاشقا میندازه مثلا مرد8سال توی کما بود !ولی باز اونقد جذاب بود که ترقیب به خوندن میشدم اما این یکی واقعا افتضاح بود
همچنین ببینید
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام