کتاب مدیریت اداری و سیاسی به بررسی مواردی از جمله اگزیستانسیالیسم، روحانیت و نظام سیاسى، نظارت قوه قضائیه بر سازمانهای اداری و ارتباط روانشناسی و مدیریت اداری میپردازد.
در بخشی از کتاب مدیریت اداری و سیاسی میخوانیم:
رفتارهای سیاسی در سازمان را نمیتوان از میان برد. مدیری که انتظار داشته باشد کسی دست به اینگونه رفتارها نزند، با این نگرش نشانهای از ساده لوحی خود را به معرض نمایش گذاشته است. ولی مانورهای سیاسی را میتوان و باید کنترل کرد تا در محدودیتی منطقی و سازنده قرار گیرند. آبراهام سالزنیک استاد دانشگاه هاروارد چنین بیان میدارد: «انسانها میتوانند توجه خود را روی تعداد معینی از مسائل متمرکز سازند، بنابراین هر چه بیشتر بر رفتارهای سیاسی متمرکز شوند انرژی احساسی و فکری کمتری از آنان برای پراخت به مسائل واقعی کار باقی میماند».
گفته میشود که میزان سیاسی بودن هر فرد به ارزشهای فردی، روش اخلاقی و خلق و خوی او بستگی دارد. اولی ممکن است که به کندی ارتقا یابد و احساس کند که کنار گذاشته شده است، در حالی که دومی ممکن است به خوش خدمتی متهم شود و حیثیت و اعتبار خویش را از دست بدهد. افرادی که در دو نهایت طیف سیاسی قرار میگیرند به عنوان افراد ضعیف در تلاش گروهی به شمار میآیند. به طور معمول میزان متوسطی از رفتارهای سیاسی حساب شده به عنوان ابزار ادامه حیات، در سازمانهای پیچیده محسوب میشود. پس گفتیم رفتار سیاسی در سازمانها غیرقابل اجتناب بوده و شامل فعالیتهایی است که برای اهداف ویژه همچون به دست آوردن، توسعه و استفاده از قدرت و سایر منابع که باعث ایجاد برتری شخص میشود انجام میگیرد.
برای مدیریت صحیح رفتارهای سیاسی در سازمانها بهتر است: طوری رفتار گردد که سایرین تصور نکنند انگیزههایتان سیاسی است هر چند سیاسی نباشند. استقلال بخشیدن به زیردستان، مسئولیتپذیری، دوری از بکار بردن زور، فراهم کردن شرایط برای اعلام مخالفت به صور علنی و آشکار و از فعالیتهای پنهانی پرهیز گردد.