رمان فصل تاریکی (جلد دوم زاده‌ی تاریکی)
اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۳۳۰صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۱.۲۶ مگابایت، ۱۵۱۷۰ بازدید

در کتاب رمان فصل تاریکی (جلد دوم زاده‌ی تاریکی)، دختر داستان دچار فراموشی شده و نمی‌داند کجاست، کیست و چگونه به جایی جدید آمده است! در راه با زنی آشنا می‌شود که توسط او موفق می‌شود که گذشته‌اش را به یاد آورد.

در بخشی از کتاب رمان فصل تاریکی (جلد دوم زاده‌ی تاریکی) می‌خوانیم:

پوف کلافه‌ای کشید. خواست بره که جرقه‌ای توی ذهنم زده شد. شاید اگه خودم‌ رو می‌دیدم به‌ یاد می‌آوردم. آره، خودشه! با چشم‌هام دنبال آینه گشتم. تازه متوجه اطرافم شدم. داخل خونه‌ای نیمه اشرافی، با وسایل‌های زیبا و چشم‌گیر که از زیبایی و تمیزی برق می‌زدند، بودم. نگاهم به شئ شفافی افتاد. لبخندی رو لبم شکل گرفت. از جا پریدم و به طرف آینه‌ای که زیبا بود، رفتم. جلوی آینه ایستادم و خواستم خودم رو ببینم که خشکم زد. چشم‌هام از زور بهت گشاد شده بودن.

قدمی عقب رفتم. یعنی چی؟ چرا؟ چرا تصویر من توی آینه نبود؟ آب دهنم رو قورت دادم و بلند گفتم:
خانوم؟
زن اومد پیشم و گفت:
چی شده؟
نگاهش کردم و با استرس گفتم:
تصویر من توی آینه نیست! چرا؟
لبخندی زد و گفت:
معلوم شد نمی‌دونی کجا هم هستی. بیا بشین تا برات چای بیارم و برات توضیح بدم.
و بعد من رو روی صندلی سلطنتی نشوند و خودش رفت تا چای بیاره. سرم رو به صندلی تکیه دادم و چشم‌هام رو بستم. فکر کردم، فکر کردم.
به این‌که چرا این‌جام؟ این زن کیه؟ چرا وقتی چشم‌هام رو باز کردم منظره روبه‌روم به زیبایی یه تابلوی نقاشی بود؟ اون‌قدر زیبا که باورش سخته توی دنیای معمولی باشه! چرا لباس‌هام با بقیه فرق داره؟ همین‌طور درحال سوال پرسیدن بودم که صدای زن من رو به خودم اورد.
بیا دختر جون.

چشم‌هام رو باز کردم‌ و فنجون چای رو از دستش گرفتم. من الان نباید این گرما رو حس کنم؟ پس چرا... صدای زن رشته‌ی افکارم رو پاره کرد.
می‌دونم گیجی، این‌که چرا خودت رو توی آینه ندیدی، یا این‌که چرا چیزی رو به یاد نمیاری.
به چشم‌هام زل زد و افسوس‌وار ادامه داد:
تنها کسانی که جزء افراد خطرناک و خاص محسوب میشن حافظه‌شون پاک میشه، این قانون این سرزمینه.
اخم‌هام رو توی هم کشیدم. من خطرناک بودم؟ برای همین حافظه‌ام پاک شده؟فنجون رو زمین گذاشتم و گفتم:
منظورتون از سرزمین چی بود؟
به صندلیش تکیه داد و گفت:
‌ می‌دونم شوک‌زده میشی، ولی این سرزمین یه فرق اساسی با سرزمین‌های دیگه داره.
چشم‌هام رو تنگ کردم. چرا تیکه تیکه حرف می‌زد؟ گفتم:
متوجه نمی‌شم، چه فرقی؟
چشم‌هاش رو تنگ کرد و گفت:
کسانی‌که این‌جان، مرده‌ان!

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان در خرقه سرخ رنگ
استانلی جان وایمن
پانترا
امیرحسین نصیری
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
رمان دختری از تبار زینب
سارا پسندیده تشکری
بلوک سالمندان
امیرحسین نصیری
دالاله
امیر حسین نصیری
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
فرناز احمدی
۱۴۰۱/۱۱/۵
چرا تو فصل دوم اسمی از ارامیان و ساورا نبود .واینجا عاشق الکس بود که اونم میگفت اولین باره عاشق شده با اینکه اول عاشق یکی دیگه بوده و مادرش شخص دیگه ای زوده.!!!!
Ailin moradi
۱۴۰۰/۱۲/۲۶
بچه ها کامل ربط داره ندیدید تو جلد اول گفته شده بود توی دنیای موازی با یه شخصیت دیگه و یه قدرت دیگه ظاهر میشن کاملا ربط داره بخونید
آیلین کمالی
۱۴۰۰/۱۲/۲۶
کسی میدونه؟
Bita ghadimi
۱۴۰۰/۳/۸
جلد یکش توی برنامه نیست؟
gh tt
۱۴۰۰/۲/۱۶
اسم فصل سومش هم طوفان تاریکی هست
الهام افضلی
۱۳۹۹/۱۰/۱۸
بسیار عالی . قلم نویسنده خیلی زیباست.
غلامرضا عظیمی
۱۳۹۹/۱۰/۱۸
فصل سومش اسمش چیه
زکی زمان
۱۳۹۹/۱۰/۱۵
خیلی جذاب وقشنگه ولی این جلد دوم اصیل زاده تاریکی نیست ولی بنظر من از اون قشنگ تره نمی‌دونم چرا هر کتابی که چند جلدی هست اصلا جلداشون بابقیه جور درنمیادبهر حال خیلی زیباست👏👏👏👏👏👏👏
Melika D
۱۳۹۹/۱۰/۱۵
خیلی خوب بود:)
fahime jokar
۱۳۹۹/۹/۱۲
چرا فصل یک زاده تاریکی رو نذاشتن
Diana Abdoli
۱۳۹۹/۷/۲۶
عالیه حتما بخونین
Amin Tajik
۱۳۹۹/۵/۱۷
رمان لردلاس خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگه بخونیدش.اگه درک بشه قشنگه
mahya karimi
۱۳۹۸/۹/۲۴
این رمان جلد اولش تو اینجا نیست، جلد اولش رو از گوگل بگیری بخونید بعد جلد دوم و سومش رو اینجا بخونید. رمان اصیل زاده تاریکی یه رمان دیگست اصلا هم به این ربط نداره
Ehsan Akbary
۱۳۹۸/۴/۳
یکی از بهترین رمان های است که خواندم
سحر سیستانی
۱۳۹۸/۳/۲۳
این جلد 2 رمان زاده تاریکی است نه اصیل زاده تاریکی
لیلا رستمی
۱۳۹۸/۳/۱۷
کتاب بدی نیست ولی جلد اول با دو و سه یه فرق داره اونم اسم شخصیتاشه
Anni C
۱۳۹۸/۳/۱۰
اصلا هیچ ربطی به جلد اول نداره
ارامه موسوی
۱۳۹۸/۲/۲۴
بهم ربط داره.وقتی به اون سرزمین میره با شخصیت های پیتر و بقیه اشنا میشه .بعد با مایک میجنگه و میمیره و دوباره زنده میشه با هری میجنگه بعد هم به همون سرزمین خودش مه گرفت و خور گفت میره.
ارامه موسوی
۱۳۹۸/۲/۲۴
اگه درک بشه چطور هست قشنگه رمان خیلی خوبی بود
yalda Zoghy
۱۳۹۸/۲/۱۴
اصلا جلد یک و دو بهم ربطی نداره ماجرای جلد یک نصفه موند جلد دو هم کلا یه چیز مجزاست که انگار دنباله یه رمان هست اما هیچ ربطی به جلد یک نداره
همچنین ببینید
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام