کتاب مبانی هنرهای تجسمی نوشتهی عبدالمجید حسینی راد، از دروس پایهی دهم گروه هنر فنی و حرفهای است.
مبانی هنرهای تجسمی را میتوان به قواعد درک زبان بصری و ایجاد اثر در هنرهای تجسمی تعبیر کرد. به وسیلهی شناختن و تجربه کردن مبانی هنرهای تجسمی زیان آثار هنری که با تجسم و با ارتباط بصری سروکار دارند بهتر فهمیده میشود و بهتر به کار گرفته میشود. همان طور که دانستن دستور زبان و قواعد ساختار صحیح جملات به درک بهتر از زبان نوشتاری و تفهیم بهتر مطالب کمک خواهد کرد، دانستن قواعد و زیان ارتباط با آثار بصری نیز به قدرت ابداع و ادراک در هنر تجسمی کمک میکند.
در بخشی از کتاب مبانی هنرهای تجسمی میخوانیم:
انسان معمولاً فضا را از طریق فاصله و ابعاد درک میکند. ما به طور طبیعی در درون فضا، که همان محیط کار و زندگیمان است، قرار گرفتهایم. همهی چیزهای پیرامون ما نیز فضای زندگی ما را میسازند. در عین حال ما و همه چیزهای دیگر فضا را تشکیل میدهیم یا بخشی از فضا هستیم. بنابراین فضا یک مفهوم یا یک موضوع انتزاعی خارج از طبیعت و اشیا نیست. بلکه اشیا، موجودات و محیط پیرامون آنها هستند که فضا را شکل میدهند. با این توصیف فضا معنای کاملا ملموس و عینی دارد.
مفهوم فضا در هنر تجسمی نیز با توجه به فاصلهها و ابعاد، اجزا و عناصر بصری یک اثر معنا پیدا میکند. به این ترتیب سازماندهی فضای تجسمی معمولاً با معنی درک مکان، زمان و اشیا و ارتباط آنها با یکدیگر انجام میشود. در معماری و در پیکرهسازی، مخاطب، میتواند در فضای اثر و در کنار آن قرار گیرد و خود نیز بخشی از فضای اثر باشد. اما در نقاشی و در طراحی، فضای اثر در مقابل مخاطب و مستقل از او معنی میشود.