کتاب تحلیل داستان شبهای ورامین بر اساس روانشناسی کارل گوستاو یونگ نوشتهی فاطمه گلستانه، به بررسی یکی از داستانهای کوتاه صادق هدایت بر اساس اصول روانشناسی میپردازد.
این داستان با توجه به متن مبهمی که دارد باعث میشود خواننده به طور کامل به منظور نویسندهی آن پی نبرد. حتی پژوهشگران مشهور نیز دربارهی داستان «شبهای ورامین» دچار قضاوتهای نادرست شده و متن داستان را به غلط تفسیر کردهاند. نویسنده در این اثر سعی دارد ثابت نماید که موضوع اصلی داستان قتل نیست بلکه بیماری اسکیزوفرنی میباشد که قهرمان داستان یعنی فریدون به آن مبتلاست.
در بخشی از کتاب تحلیل داستان شبهای ورامین بر اساس روانشناسی کارل گوستاو یونگ میخوانیم:
«فریدون» یک خواهر ناتنی هژده ساله به نام «گلناز» و همسری به نام «فرنگیس» دارد. «فرنگیس» یک زن کلفتمآب است زیرا با وجودی که مثلاً زن ارباب است و دارای خدمتکار میباشد، اما خودش شخصاً به همه کارها رسیدگی میکند و همه جا را تمیز میکند تا جایی که دچار بیماری میشود. او هر شب با یک تار آهنگ همایون را مینوازد و پس از بیماری، در ساعت 7 و 10 دقیقه عصر یعنی ساعت 10:19 از دنیا میرود.
«فریدون» در اثر مرگ همسرش دچار افسردگی شدید میگردد و سپس با مشاهده سایه یا همزاد خودش در بخش قدیمی و متروک خانه، دچار جنون یا شیزوفرنی میشود. این تاریخ اشاره به سال 1910 دارد که کارل گوستاو یونگ به عنوان یک Freudian به ریاست انجمن روانکاوی دست پیدا کرد، اما در همان هنگام چون درگیر مطالعه اساطیر شده بود دچار حالات سودازدگی گشته و از محیط اجتماعی کناره گرفت سپس با مشاهده صورت مثالی خویش به این تصور رسید که دچار شیزوفرنی شده است.