کتاب رمان کوته فکران جامعه نوشتهی احسان کیان فرد، داستان زندگی نابینایی را روایت میکند که به دلیل معلولیت از کودکی از خانواده طرد شده بود اما در آینده با پشتکار و تلاشش توان و قدرت خود به رخ جامعه و خانوده میکشد.
کتاب پیش رو، نه به منظور ایراد گرفتن به مردم جامعه، بلکه به دلیل افزایش سطح فکری و فرهنگی جوانان که در شرایط حساس زندگی قرار دارند، نوشته شده است. این کتاب داستان فردی نابینا را نمایش میدهد که در مسیر زندگی پرفرازونشیب خود راههای بسیار دشواری را طی میکند و مواردی را با چشمان نابینا میبیند که افراد بینای جامعه از درک آن عاجزند.
در بخشی از کتاب رمان کوته فکران جامعه میخوانیم:
قبلا در مورد این آدمها شنیده بودم. میدانستم که با دستفروشان خیابانی سر و کله میزنند و اجازه کار کردن را از آنها سلب میکنند. ولی نه تا این حد بی رحم، که با یک زن بیپناه که از سر نیاز به این کار روی آورده، چنین برخورد کنند. آن زن اگر سایهای بالای سر خود میدید دیگر دلیلی نداشت که برای گذراندن امورات زندگی به چنین شغلی روی آورد. و با مردانی که شرافت را به باد فنا دادهاند رو در رو شود. دیگر لازم نبود صدای گریههایش گوش فلک را کر کند و زنانگیاش را برای لقمهای نان خدشهدار کند.