کتاب فرصتی برای پروانگی نوشتهی محمدرضا زادهوش، مطالبی کوتاه در مورد شناخت خود حقیقی و راههای رسیدگی به آن ارائه میدهد.
جداسازی خود از ناخود، شناخت خود حقیقی و راههای رسیدگی به آن، موضوع خودشناسی است. جسم و ذهن را تغذیه میکنیم و ناخود را میپرورانیم؛ ولی روح ما در تب و تاب گرسنگی و تشنگی نمیتواند رشد کند. جسم پروار میشود، و از پرواز میماند. نفس گسترش مییابد و خود، لاغر میماند. در زندگی همانقدر که اضافات اهمیت دارد، باید حذفیات نیز مورد نظر باشد، همانگونه که رفتن انجام میشود باید ترمز نیز مورد بررسی قرار گیرد. با حذفیات و توقف، فرصتی برای تأمل خواهیم داشت، و تأمل ما را متوجه سرکوب خلاقیت به دست تقلید، چشم و همچشمی و الگوپذیری میکند. اگر از سرکوب دست برداریم، انقلابی درونی روی خواهد داد. شاه را از چاه بیرون میآوریم و غاصبان را از تخت به زیر میکشیم.
در بخشی از کتاب فرصتی برای پروانگی میخوانیم
توسعه در کشور ما به شدت با محیط زیست، درگیر است. درختها بر اثر بی آبی و یا گسترش گذر، قطع میشود. کاشت درخت در حیاط کوچک، توصیه نمیشود، حیاط را میگیرد، تاریک میکند، و به پایههای ساختمان، آسیب میزند. یکی از مباحث مهندسی عمران، پیریزی پایهها در خانهای است که درخت دارد؛ اما بحث همزیستی با محیط زیست، نیاز به آموزش جدی دارد. حال با کنار گذاشتن مباحث روحانی، میتوانیم به پروار کردن جسم و گسترش نفس بپردازیم.