سِفر خُروج یا شِموت (به عبری: שמות)، دومین کتاب از تورات یهودیان و عهد عتیق مسیحیان محسوب میشود که داستان خروج یهودیان از مصر، با هدایت موسی را نقل میکند. این کتاب با شرح قوم اسرائیل در مصر آغاز میشود. تعداد آنان در آن سرزمین افزایش یافتهاست و فرعونی جدید و ستمگر در آنجا حاکم میشود که دستور به کشتن تمام نوزادان پسر قوم اسرائیل، میدهد. زوجی از لاویان نوزاد پسرشان را با قرار دادن در سبدی، در نیزارهای رود نیل رها میکنند تا از چشم فرعونیان پنهان بماند. یکی از دختران فرعون آن طفل را مییابد و نامش را موسی میگذارد و از او همچون پسرش مراقبت میکند تا او بزرگ میشود. موسی پس از کشتن مامور بیرحمی که بر اسرائیلیان شلاق میزد، از مصر میگریزد. سالها سپری شده و خداوند در میان شعلههای آتشی به او میگوید که برای رهایی قوم اسرائیل به مصر بازگردد. موسی برمیگردد و خداوند برای نشان دادن قدرتش، بلایایی را بر مصریان نازل میکند. سرانجام فرعون پشیمان شده و میگذارد تا موسی قومش را از مصر به بیرون ببرد. آنان چهل سالِ دشوار، در بیابانها به سفر خود ادامه میدهند و یک عهد را به همراه قوانین دریافت میکنند ولی با پرستش یک گوساله زرین، موجب رنجیدن خداوند میشوند. موسی از خداوند برای قومش بخشش میطلبد که مستجاب میشود و آنان پرستشگاهی میسازند.