کتاب آفرینش پدیدارها نوشته شروین وکیلی متنی به نسبت قدیمی است که در سال ۱۳۷۶ به دنبال بحثهایی که با دوستان در کانون فلسفهی دانشگاه تهران در گرفت، نوشته شده است.
محور اصلی بحث ظهور پدیدارها از دل پردازشهای عصبی و چگونگی برکشیده شدنشان به مرتبهی عناصر زیستجهان است. دیدگاه نگارنده طی بیست سالی که از نگارش این کتاب گذشته دگرگونیهای فراوانی یافته است، اما این متن همچنان برای ورود به مفهوم «شکست پدیدهها» و «آفرینش معنا» کارکرد دارد، هرچند شکلی مقدماتی و قدیمی از این مدل را نشان میدهد.
در قسمتی از کتاب آفرینش پدیدارها میخوانیم:
علاوه بر این که احساسات در زبانهاى گوناگون داراى واژگان هم ارزى نیستند، در درون خود یک زبان هم واژگان مترادف در مورد احساسات دقیقا به یک معنا نیستند. مثلا در زبان فارسى بین دو واژهى شرم و خجالت، تفاوتى وجود دارد که فارسىزبانان به خوبى آن را را حس مىکنند. در مورد بچه اى که رختخوابش را خیس کرده، نمىگوییم شرمگین شده، و در مورد دخترى که پیشنهاد ازدواج دریافت کرده نمىگوییم خجالت کشیده. همچنین دو واژهى ترس و وحشت و دهشت با وجود ترادف معناییشان اختلافات کمى با هم دارند. یک مار سمى ممکن است باعث ترس شود، ولى باعث دهشت نمىشود، و مثلا موش در رمان 1984 جورج اورول، براى قهرمان داستان دهشت آور بود، نه ترسآور.
اما کار به اینجا ختم نمىشود. نه تنها در میان واژگان بیان کننده ى احساسات در یک زبان هم تفاوت وجود دارد، بلکه اصلا بخش مهمى از احساسات قابل درک، در زبانهاى معمولى فاقد واژهى خاصى براى خود هستند.