کتاب رمان یاقوت کبود اثر کرستین گییر جلد دوم مجموعهی جواهرات گرانبها دربارهی دختری به نام گوئنت شپرد است که برای مدت شانزده سال، برای سفر زمان آموزش دیده و آماده شده بود، برخلاف تصور همه، گوئنت وارث این ژن بوده است. آنچه انتظار او را میکشد ماجرایی مرموز و پیچیده در قرن هجدهم لندن است که ممکن است حتی به قیمت زندگی او تمام شود.
گوئنت باید همراه با حامل ژنی دیگر از خانوادهای مرموز، گیدئون دو ویلر، پرده از رازی که در پس حلقه مرموز مسافران زمان است بردارد و در این راه به هیچ کس، حتی قلب خودش، نمیتواند اعتماد کند…
او به طرز غیر منتظرهای در وسط کلاس درس در عصری متفاوت فرود میآید. حالا، گوئنت باید پرده از این راز بردارد که چرا مادرش تاریخ تولد او را پنهان کرده تا کسی سوء ظنی در مورد توانایی او نداشته باشد. او باید با گیدئون، مسافر زمانی از خانواده مرموز دیگر، همکاری کند و در تاریخ جستجویی داشته باشد. گوئنت و گیدئون با یکدیگر در زمان سفر میکنند تا دریابند میتوانند به چه کسانی در قرن 18 و در زمان حال لندن، اعتماد کنند.
در بخشی از کتاب رمان یاقوت کبود میخوانیم:
خیابانهای ساوتوارک۱ تاریک و خلوت بود. هوا بوی خزه، فاضلاب و ماهی مرده میداد. پسر جوان از روی غریزه دست دخترک را محکمتر گرفت.
زیرلب گفت: باید مستقیم از کنار رودخونه راه میرفتیم. آدم خیلی راحت تو این کوچههای پیچ و واپیچ گم میشه.
بله، و هر گوشهای ممکنه یه دزد یا قاتل قایم شده باشه. به نظر میرسید خوشحال باشد.
عالیه، نه؟ خیلی خیلی بهتر از نشستن تو اون اتاق خفه تو معبد و نوشتن تکالیف مدرسهست!
دامن سنگین لباسش را بلند کرد و با عجله به راهش ادامه داد.