کتاب رمان آلمین نوشته‌ی حامید احمدی، سرگذشت دوران نوجوانی و جوانی پسری است به همین نام. این کتاب هم رمانی عاشقانه است و هم رمانی برای بیشتر اندیشیدن؛ رمانی که ضمن روایت حکایت سرگذشت شخصیت اول، به مشکلات و خرافه پرستی‌های بی‌حد و مرز می‌پردازد. 

در رمان آلمین با شخصیت‌های متفاوت و متعددی روبه‌رو می‌شویم که هر یک حکایتی برای خود دارند. رمانی با زبان سلیس و روان فارسی و متنی جذاب و دل پذیر.

در بخشی از کتاب رمان آلمین می‌خوانیم:

مینا از حاجی خواست برای شام بماند و او که دیگر در شهر و خانه‌اش همدلی بر سر سفره نداشت بی‌معتلی پذیرفت. او برای اینکه ادب خود را به رخ الین بکشد از الین خواست که او هم آیا با نظر مادرش موافق است؟ الین مجذوب شخصیت حاجی شده بود و از این رو او بی ریا گفت: خواهش می‌کنم حاج آقا، اینجا منزل شماست. حاجی از حرف الین چنان احساساتش برانگیخت که نتوانست به او همچون پدری حقیقی نگوید: ممنون دخترکم.

آن شب حاجی ملا با اعتراف به تماس‌های مکرر به مینا، قضاوت‌های اشتباه هم دیگر را فاش ساخت و هر دو متوجه شدند که تکنولوژی آن دو را بیش از یک هفته به جای نزدیک ساختن، از هم جدا کرده بود! و مینا نیز فهمید در دهکده و حتی شاید حومه‌ی آن، تلفن همراه او به دلیل عدم آنتن دهی کار نمی‌کند و برای استفاده از آن مجبور به رفتن و یا نزدیک شدن به شهر است و این محدودیت بزرگی برای مینا بود.