کتاب رمان از ما بهترون 4 نوشتهی زهرا رئیسی، رمانی عاشقانه و تخیلی است. در این جلد فردی از دنیای انسانها به دنیای از ما بهترون سفر میکند تا آخرین حقایق منتشر نشده از زندگی آنیا رو جمع آوری کرده و به افشاگری بپردازد. با این حال با نقاطی تاریک و غیر معمول در زندگی شخصی آنیا مواجه خواهد شد... .
در بخشی از کتاب رمان از ما بهترون 4 میخوانیم:
صدایی مثل برخورد یه مگس، با آیینهی اتاق رو میشنوم. کمی جا میخورم. اما صدا رو دوباره و دوباره میشنوم.
به جلوی آیینه میرم. توی چند لحظه چهرهی ایلیا رو میبینم. اون میگه: به اتاقم بیا، برای دیدنت اومدن.
کمی جا میخورم. اما بلافاصله خودم رو به دفتر ایلیا میرسونم.
علاوه بر ایلیا، چهرهی مرد دیگهای رو هم میشه دید. نمیدونم، شاید چهل ساله باشه.
رنگ خاکستری داره و یه ژاکت تیره رنگ پوشیده. چشمای براق و جذابی داره و دماغش کشیده و باریکه. خیلی به نظرم آشنا میاد.
توی یه لحظه میگم: شما آرین هستید
لبخندی میزنه و سری به نشونهی تایید تکون میده.
با تعجب میگم: با چیزایی که من ازتون شنیده بودم، احتمالاً باید برای کشتن من اومده باشین، یا حداقل با شکنجه من رو مجبور به برگشت به دنیای آدما کنین. نمیتونم باور کنم دشمن مادرم این جا ایستاده و بهم لبخند میزنه.