کتاب قانون تعادل به قلم کاوه کبیری به بررسی تاثیر انرژی در زندگی انسان میپردازد.
در بخشی از کتاب قانون تعادل میخوانیم:
مقایسه یک چوب کبریت با انسان
یک چوب کبریت را شما در نظر بگیرین که روشنش میکنیم و بعد از مدتی میسوزد و ذغالی بیش از آن بهجا نمیماند، به نظر شما آیا زندگی انسان همانند این چوب کبریت است؟ که با این تفاوت که چوب کبریت در یک لحظه میسوزد و تمام میشود و ذرات آن را بهراحتی باد خواهد برد؟
آیا انسان هم کمی طولانیتر خواهد سوخت؟ آیا تا به حال به این فکر کردهاید؟ در آخر این مقاله میخواهم خودتان قضاوت کنید که منشا پیدایش همه تفکرات درونی انسان همین سوال است که هدف از آفرینش چیست؟ بدون در نظر گرفتن ادیان میتوانید پاسخ دهید؟ اگر انسان همانند یک چوب کبریت بسوزد و از بین برود یعنی همه چیز بیهوده و پوچ بوده و فقط از سوختنش چراغ دیگری را روشن ساخته و خود خاموش شده است؟
آیا میتوانید تعریفی از شعور و عقل برای خودتان را داشته باشید؟ آیا میتوانید تصویری از دنیای بدون عقل و بدون شعور انسانی را داشته باشید؟ بین موجودات چقدر دقیق برنامهریزی شده و ردهبندی این دنیا چقدر ظریف میباشد، آیا این ظرافت را پایانی هست؟ تمامی سوالات بالا را در پایان خودتان بهراحتی با قانون تعادل پاسخ خواهید داد!