اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین داستان، ۵۷صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۱.۱۳ مگابایت، ۱۲۲۱۸ بازدید

کتاب گروه نجات به قلم آرتور سی کلارک در مورد موجودات جالب و منحصر به فرد سفینه‌ی S9000 است که ناخواسته به ماموریتی سرنوشت‌ساز اعزام می‌شوند.

گروه نجات (Rescue Party) داستانی است به قلم آرتور سی کلارک، نویسنده، مخترع و دانشمند بریتانیایی که اولین بار سال ۱۹۴۶ در مجله‌ی علمی تخیلی حیرت‌انگیز به چاپ رسید. این داستان در نظرسنجی سال ۱۹۷۱، به عنوان یکی از ۱۰ داستان برتر علمی تخیلی انتخاب شد. همچنین در کتاب مجموعه داستان‌های آرتور سی کلارک (Arthur C. Clark) تجدید چاپ شد.

کلارک معتقد است ادبیات دارای نقشی آموزشی و هدایت بخش در جامعه است و در هیچ یک از گونه‌های ادبی، به اندازه‌ی آثار علمی تخیلی نمی‌توان عموم مردم را با فناوری‌های نو آشنا کرد. کلارک اصرار دارد که قصدش از نگارش داستان‌های علمی تخیلی پیش‌بینی آینده نیست. بلکه او تلاش دارد ذهن انسان را برای آینده و رخدادهای گوناگون مانند تکینگی فناوری آماده سازد. وقتی از او در مورد حیات فرازمینی سوال شد، در پاسخ گفت: دو احتمال در این زمینه وجود دارد: یا ما در این جهان تنها هستیم یا نیستیم. هر دو حالت ترسناک و مبهم است؟

وقتی در مصاحبه‌ای از کلارک سوال کردند که آیا خودش این داستان را بازخوانی کرده یا خیر، اینطور پاسخ داد: «تصور نمی‌کنم داستان را پس از چاپ اولش دوباره مطالعه کرده باشم. و الان هم این کار را نمی‌کنم، چون از این مسئله می‌ترسم که متوجه شوم ظرف چهار دهه نویسندگی، چه پیشرفت کمی داشته‌ام! آن‌هایی که این داستان مورد علاقه‌یشان است، با گذشت سال‌ها پذیرش‌شان از داستان‌ها بهتر و بهتر شده است!»

آرتور سی کلارک در نوزدهم مارس ۲۰۰۸ در سن نود سالگی دار فانی را وداع گفت. مترجم اثر حاضر، در مسابقات داستان‌نویسی علمی تخیلی که به مناسبت بزرگداشت آرتور سی کلارک در سال ۱۳۸۷ توسط مجله‌ی اطلاعات علمی برگزار شد، شرکت کرد و اثرش با عنوان "صلح پایدار" از میان هشتاد اثر به عنوان داستان برگزیده انتخاب شد.

در بخشی از کتاب گروه نجات می خوانیم:

سفینه‌ی کوچک وارد یک طوفان شد و حالا صحرای صخره‌ای، به طوفان صخره‌ای بدل شد. کوه‌های بزرگی روبه‌رویش قرار گرفته بودند که نوک قله‌هایشان از جا کنده شده و در ابر غبار آلود اتمسفر در حال چرخش بود. ارسترون اسکنرها را به حالت افقی در آورد. ردیف کوه‌های پیش رو بسیار نزدیک و تهدید‌آمیز به نظر می‌رسید. او با چابکی سفینه را از میان صخره‌ها و کوه‌های رعب‌آور هدایت کرد. تصور اینکه در چنین مکان مایوس‌کننده‌ای امکان زندگی وجود داشته باشد بسیار دشوار بود و عاقلانه بود که دستور عقب‌نشینی را صادر می‌کرد. اما تصمیمش چیز دیگری بود. پنج دقیقه‌ی بعد ثمره‌ی تلاشش را گرفت. چند مایل پایین‌تر، کوهی بدون قله وجود داشت. نوک قله با یک اقدام برجسته و شگرف مهندسی قطع شده بود. بر روی این کوه یک سطح مسطح مصنوعی قرار داشت، و در آن یک ساختار پیچیده از ستون‌های فلزی دیده می‌شد که در دل خود یک مجموعه ماشین‌آلات را نگه می‌داشت. ارسترون در آن نقطه مکث کرد و سفینه‌اش را به سمت پایین هدایت کرد.

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
بلوک سالمندان
امیرحسین نصیری
دالاله
امیر حسین نصیری
نفرین
آتوسا میرزاپور
احضار 2
سید محمدعلی شیخ الاسلام نوری
رمان پشت خط سبز
محمد انوری
رمان هوم سپید
ایمان صدیقی
رمان نانو دیسک
آرزو موسی زاده
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
مهدی صفری
۱۴۰۰/۷/۲۷
اگه مثل من دنبال واقع گرایی در اوج تخیل هستید بشدت پیشنهاد میشه
اسد اسدی
۱۳۹۹/۱۰/۱۰
زیبا بود
Fayszhe Valizadhe
۱۳۹۹/۵/۵
باحال بود👌
نیلوفر قنبری
۱۳۹۷/۸/۴
خیلی جالب بود😍
همچنین ببینید
شیطان
لئو تولستوی
آدمیان
زویا قلی پور
پانترا
امیرحسین نصیری
ماجرای یک نامه
نادر براتی
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام