اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۶۰۴صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۵.۴۴ مگابایت، ۲۴۰۲۳ بازدید

کتاب رمان ارباب سالار روایتگر داستان دختری تنهاست... دختر قصه سوگلی نیست، نازپرورده نیست… دختری که حتی با داشتن پدر هیچ‌وقت مهر پدری نداشته... تا اینکه کسی وارد زندگی‌اش می‌شود و....

در بخشی از کتاب رمان ارباب سالار می‌خوانیم:

سرم رو تکون دادم و به برگه نگاه کردم

سپهر تاج: فقط یه دقیقه زمان داری که اون برگه رو امضا کنی این یه دقیقه که از همین الان شروع میشه تموم بشه نه دیگه قراردادی هست نه رضایتی و پدرت اعدام میشه

چشمامو برای به ثانیه بستم فقط یه ثانیه و بعد چشمامو باز کردم و بدون حتی یه لحظه وقت تلف برگه رو امضا کردم

سپهر تاج: شماره تلفن‌تو بنویس و برو. یه روز به آزادی بابات که مونده باهات تماس می‌گیرم.

شمارمو نوشتم و از جام بلند شدم و از اون عمارت شوم اومدم بیرون، بی‌حس بودم. نمی‌دونستم خوشحال باشم برای بابا، بابایی که هیچوقت دوسم نداشت، بابایی که همیشه به چشم دشمنش بهم نگاه کرد، بابایی که هیچوقت برام ارزشی قائل نشد، یا ناراحت باشم برای خودم، خودم... که الان همه‌چیز برام تموم شده بود. همه چیز، شده بودم خدمتکار، خدمتکار سپهر تاج، خدمتکار اون پسره، خدمتکاره اون کوه غرور، خدمتکار اون آدم شیطون‌صفت.

به افکار خودم پوزخند زدم من چقدر احمق بودم، من خدمتکار نبودم، من برده بودم، من بنده بودم. مگه ندیده بودم همه‌ی خدمتکارای عمارتش چه تعظیمی براش میکنن؟!!! مگه ندیده بودم حتی یه مرده چهل ساله بهش میگه ارباب؟!!! مگه ندیده بودم حتى عمه‌ی خودش باهاش چجوری حرف می‌زنه؟

دیده بودم اما همه‌ی اینا فدای یه تاره موی بابا، من از اول زندگیم خوشی نداشتم از اولم تنها و بی‌کس بودم و فقط رویا‌هامو داشتم. حالا همه‌ی این رویا‌ها رو فدای بابا کرده بودم. اشکالی نداشت. این فدا کردن رویاهام اصلا اشکالی نداشت. اتفاقا ارزشم داشت! من رویاهامو فدا کردم!!!! عوضش بابام آزاد می‌شه. بابام برمی‌گرده سرخونه و زندگیش. از این بهترم مگه هست؟؟؟ خونه که رسیدم تقریبا غروب شده بود همه‌ی برقا خاموش بود. یکی از برقا رو روشن کردم. خاله رو یکی از کاناپه‌ها خوابش برده بود فرزادم رو یکی دیگه از کاناپه‌ها، همون یه چراغی رو هم که روشن کرده بودم خاموش کردم و رفتم اتاقم....

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان در خرقه سرخ رنگ
استانلی جان وایمن
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
رمان دختری از تبار زینب
سارا پسندیده تشکری
بلوک سالمندان
امیرحسین نصیری
دالاله
امیر حسین نصیری
رمان فردای بعد مرگ
فریبرز یدالهی
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
فروغ غفاری
۱۴۰۱/۱۰/۱۸
به معنای واقعی چرت و دور از ذهن بود خیلی تخیلی بود
آرمین سلجوقیان
۱۴۰۱/۱۰/۸
رمان قشنگی بود ی ستاره کم میدم ی جاهاش غیر واقعی به نظر می اومد ولی در کل خوب بود
مریم ناصری
۱۴۰۱/۱/۱
بد نبود
مریم ناصر
۱۴۰۰/۱۲/۲۰
بسیار جالب و خوب بود
هستی محمودی
۱۴۰۰/۱۰/۲
خیلی خوب بود خیلیییییی،دست نویسندش درد نکنه♥️
elyana yazdan
۱۴۰۰/۸/۱۱
سلام رمان خیلی خوبی ممنون از نویسنده بابت نوشتن همچین رمان زیبایی ارزش خوندن داره فقط ای کاش یکم بیشتر آخرش ادامه داشت و اینکه کاشکی درباره چهره هاشون و لباس هایی ‌که می‌پوشیدند بیشتر توضیح می‌داد تا بتونیم راحت تر تصویر سازی کنیم از شخصیت کیان هم خیلی خوشم اومد 😍😍😍👏👏👏👏
ژیلا احسنی
۱۴۰۰/۸/۵
سلام کسی رمان عاشقانه استاد و دانشجویی سراغ نداره؟
sara khorasani
۱۴۰۰/۵/۳
یه فانتزی رویایی
Abbas Sadoqi
۱۴۰۰/۵/۲
عالی بود
zohre ch
۱۴۰۰/۴/۲۵
داستان این کتاب دقیقاً از روی یک فیلم ترکی نوشته شده با اون سریال مو نمیزنه خیلی از قسمت هاش غیر واقعی بودن مثل داشتن محافظ زیاد که تو سریال های ترکی اینحوریه
sasy sasy
۱۴۰۰/۴/۲۰
درسته ابکی نیست اما واقعن خوب نیست بخام رک باشم باید بگم ک بدع....هر چی جلو میرفتم بیشتر عقاید نویسنده اذیتم میکرد.. ... پاکش میکنم 😞راجب چیزایی ک میخونید فکر کنید شاید اصل داستان نباشه اما روی ما تاثیر میزاره
Mahbube Zare
۱۴۰۰/۳/۲۲
بد نیست ولی خیلی غیر واقعی هست
فاطمه دهقان
۱۴۰۰/۳/۲۰
به نطر من اصلا رمان خوبی نبود اینا چیه مینویسین خدا وکیلی ابکی ...
وحیده حیدری
۱۴۰۰/۳/۱۴
من ۳۴ سال سن دارم .از خوندن کتاب لذت بردم تو ۴ ساعت خوندمش .خیلی زیبا بود .ممنون از نویسنده ی عزیز
Fahimeh Ahmadi
۱۴۰۰/۱/۲۹
قشنگ بود
مریم دهقانی
۱۴۰۰/۱/۲۷
خیلی رمان خوبی بود ومن عاشق این رمان شدم عالی بود عالی
Shakila Nazari
۱۴۰۰/۱/۲۳
عالی
Ziba hosinie
۱۳۹۹/۱۱/۲۷
من انقدر از این دخترای معصوم و دل پاک خووووشم میاد😍 خیلی رمان جالبی بود
𝘯𝘪𝘳𝘪 :)
۱۳۹۹/۱۱/۳
اینم خیلیییی خوبهههههه🙁🙁🙁🙁💛اینو من سه بار خوندم بنظرم خیلی احساسی بود و من اینو خیلی دوس داشتمم:) نکته اخلاقی:(پسره آدم نبودا.. احساس عاشقی در اونا من نمیدیدم فقط احساس درد و رنج و بدبختی و بیچارگی و کوفت و درد میدیدم=/) اهم.🙁🍃فقط یه سوال؟ از کجا میتونم این مرد ارباب است رو پیدا کنم؟ هیجااا نیست این رمانهههه😐💔🙁 کمککک کنین🙂💔
Benafsha Azizi
۱۳۹۹/۱۱/۳
💜💜💜
همچنین ببینید
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام