اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۳۹۶صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۲.۳۹ مگابایت، ۲۷۷۸۷ بازدید

کتاب رمان تمنای گرگ به قلم محیا مقبولی داستان دختری است که بر حسب اجبار با گروه فروش مواد مخدر همکاری می‌کند. اما این رمان تنها به مواد فروشی ختم نمی‌شود و صدای زوزه گرگ در تمام داستان طنین انداخته است آن هم در نیمه شبی پاییزی و بارانی...

چکامه، دختری از جنس درد، تنهایی... متولد شجاعت به تاریخ سیاست. از تبار توانستن و ترسی که دست پرورده‌ی سیاست است. آرشام، شانه‌هایی پهن و سینه‌ای ستبر... از جنس مردانگی و غیرت، مرد روزهای سخت و جنگیدن برای هدفی که از آنِ اوست.

تمنای گرگ، روایت‌گر زندگی دختریست که با صلاح‌دید پدرش به جمعی ورود می‌کند که از آن خاطره‌ای جز ترس و نفرت ندارد. او مجبور به زندگی در بین آدم‌هاییست که صفت‌شان بی‌رحمی‌ست و کارشان قاچاق... اما در هیاهوی ترس و زندگی؛ حادثه‌ی عشق به تکثیر می‌نشیند؛ و او می‌ماند و مردی که با محبت بیگانه‌ست و روحش پر است از حس انتقام...

می‌گویند گرگ‌ها احساس ندارند، می‌گویند گرگ را از هر طرف که بخوانی، همان گرگ است... مثل درد... می‌گویند توبه گرگ مرگ است... می‌گویند گرگ‌ها فقط دریدن را می‌دانند؛ پس زوزه‌های پرتمنایشان کدام احساس پنهان را فریاد می‌زند!؟

در بخشی از کتاب رمان تمنای گرگ می‌خوانیم:

از راه که رسید، با باز بودن در ویلا حیرت کرد. به دور و اطراف نگاهی انداخت. امکان نداشت چکامه از ویلا فرار کرده باشد. با این فکر مشتی به فرمان کوبید و از ماشین پیاده شد. با دو به سمت خانه رفت و در دل دعا کرد، دخترک هنوز هم آن‌جا باشد. به در که رسید، به شدت در را باز کرد. خانه را از نظر گذراند. خالی بود! به سمت اتاقش پا تند کرد و در را بدون معطلی گشود. نبود! نبود! نفس زنان همان جا ایستاد. با فکری که از به سرش زد، برق از وجودش پرید. شهریار! نکند چکامه را دزدیده بود!؟ باز نگاه عصیان زده‌اش را در خانه چرخاند. باید باغ پشتی را هم می‌گشت.

به سمت باغ رفت که ناگهان وسط راه خشکید. نگاهش روی در باز طبقه‌ی بالا نشست. آن اتفاق در غوغای آن روزهایشان نوبر بود! دیگر ممکن نبود چکامه‌ی سرسخت، دل به دل نجواهایش بدهد. تازه می‌خواست برای او، از عشق و علاقه بگوید، تا بلکه دل او را از مرگ برادرش نرم کند و کاری کند که او هم عاشقش باشد اما حالا دقیقا همان شب باید فراموش می‌کرد، آن در را قفل کند. لعنتی به حواس پرتی‌اش فرستاد و به سمت پله‌ها پا تند کرد. باید تا دیر نشده بود همه چیز را برای او توضیح می‌داد. به طبقه‌ی بالا که رسید، نفسی گرفت. در اتاق باز بود!...

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
رمان دختری از تبار زینب
سارا پسندیده تشکری
رمان فردای بعد مرگ
فریبرز یدالهی
رمان کوته فکران جامعه
احسان کیان فرد
احضار 2
سید محمدعلی شیخ الاسلام نوری
جنایت کاران
پژمان پروازی
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
شیما پهلوانی
۱۴۰۲/۱۰/۱۲
عاشقانه ی قشنگی بود اما از اینکه یکم سیاست مدار بود خوشم نیومد
فروغ غفاری
۱۴۰۱/۹/۳۰
خوب بود
مریم عمارلو
۱۴۰۱/۹/۱۵
خیلی خیلی عالی بود ، چقد گریه کردم از اونجایی ک ارشام دیگ نبود ،اخرشو ک خوندم بخاطر اشکایی ک ریختم یکم خودمو سرزنش کردم ولی بقدری خوب نوشته شده ک هنوزم اون قسمتای بهشت زهرارو میخونم باز گریم میگیره
نرگس ملک حسینی
۱۴۰۱/۱/۱۹
رمان بسیار جذاب و قلم گیرا آفرین
elyana yazdan
۱۴۰۰/۱۱/۱۳
معرکه هست تا حالا رمانی مثل این نخونده بودم عالی هست پیشنهاد میکنم بخونید و از دست ندید ممنون از نویسنده به خاطر نوشتن چنین رمان معرکه ای عالی بود 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👌👌👌👌👌👌👌👌👌❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
Shakila Nazari
۱۴۰۰/۸/۶
ارزش وقت گذاشتن داشت ❤با ی داستان قشنگ از زندگی ادمهای گفت که به عشق وطن جون دادن
نرگس ملک حسینی
۱۴۰۰/۷/۴
به نظر من ارزش وقت گذاشتن را داشت ممنون از نویسنده🥰👌
Ali elmi
۱۴۰۰/۵/۱۱
یه چیزی که برا من تو همه ی رمانا صابت شده اینه که امکان نداره هیچکی بمیره.واقعا رمان قشنگی بود ممنون
Yas Sobhani
۱۴۰۰/۳/۱۱
سلام قلم گرم و جذابی داشت. نگارش داستان آدم جذب می‌کرد مشخص بود قلم توانایی دارند خانم نویسنده، داستان پردازی هم خوب بود اما جا داشت قوی تر باشه. خسته نباشید لذت بردم🙏🏻❤️
Fahimeh Ahmadi
۱۴۰۰/۱/۲۴
رمان قشنگیه به بقیم پیشنهاد میکنم
Arefeh Hossini
۱۳۹۹/۱۲/۲۳
رمان خیلی خوبی بود اما شبیه رمان اتش سرد بود ولی بازم خیلی خوب بود ❤❤👌👌👍👍
مهدی صفری
۱۳۹۹/۱۲/۶
کی وقت کردن بچه دار بشن؟ کلا یه شب پیش هم بودن اونم که صحبت کردن فقد😦😞
zohre ch
۱۳۹۹/۱۲/۴
متوسط بود
tina mehraban
۱۳۹۹/۱۱/۱۳
فوق العاده بود. ممنون از نویسنده گران قدر.
پرنا ع
۱۳۹۹/۱۰/۳۰
دوستی که گفته بود واقعا عالی و چرا بعضی ها میگن بده! باید بهتون بگم که سبک رمان خوندن و پسند کردن ژانر برای هر فردی فرق میکنه من خودم به شخصه طرفدار رمان اکشن و درام هستم برای مثال یه دوستی طرفدار رمان عاشقانه و تراژدیه ولی شما عاشق رمان اکشن...خب در اون صورت شما رمان عاشقانه نمیپسندید و رمان های اکشن رو مطالعه میکنید بعضی دوستان هم همینطورن رمان مثلا عاشقانه میخونن ولی با خوندن رمان اکشن هیچ دلچسبی و لذتی بهشون دست نمیده چون سبک هر فرد از هر لحاظ متفاوته ..... ممنون از شما
رضا بوستانه
۱۳۹۹/۱۰/۲۴
خیلی خوب بود مخصوصا شعراش
null null
۱۳۹۹/۱۰/۱۶
بچه‌ها من خیلی شبیه خون اشام ها شدم دندونام بلند شدن پوستم سفید وسرعتم زیاد من خون خورد....
شمیم کیان مهر
۱۳۹۹/۱۰/۱۰
بد نبود. کاور بود و همینطور یه موضوع کلیشه ای .قابل خوندن و سرگرم کنندس
امیر زهری
۱۳۹۹/۹/۲۶
عالی‌رمان‌خون‌آشام‌هم‌بخونید
Raha Fathi
۱۳۹۹/۹/۱۶
من نصفه شا خوندم......ارشام واقعا مرد
همچنین ببینید
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام