اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۶۶۸صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۳.۶۸ مگابایت، ۸۴۵۷ بازدید

کتاب رمان دومینو به قلم آزاده دریکوندی، داستانی اجتماعی و عاشقانه را روایت می‌کند. ونداد در یک درگیری به قتل می‌رسد و حالا قاتل او با پرداخت دیه آزاد شده است و به دنبال راهی برای آرامش خود می‌گردد. چه کسی می‌تواند این آرامش را به او بازگرداند؟ عشق واقعی‌اش یا گذشته‌ی رمز آلودی که برایش آشکار خواهد شد؟

در بخشی از کتاب رمان دومینو می‌خوانیم:

یه عالمه دختر بیرون اومدن. نگاهم رو ازشون گرفتم و چشم به فرمون ماشین دوختم. دستم رو زیر چونه‌ام گذاشتم و بی‌حرکت منتظر موندم که در عقب ماشین باز شد.
توی آینه نگاهش کردم؛ خودش بود که طبق معمول دست به سینه نشسته بود!
اخماش تو هم بود و از پنجره بیرون رو نگاه می‌کرد. استارت زدم و راه افتادم…
– امروز صبح چرا نیومدی سراغم؟
این جمله رو با یه حالت طلبکارانه و عصبی گفت. از آینه بهش نگاهی انداختم و گفتم: به آقا گفتم که برام کاری پیش اومده و نمی‌تونم بیام! بازم ببخشید!
با عصبانیت بهم توپید: تو راننده‌ی منی یا بابام؟
جوابی که ندادم اخمش رو غلیظ تر کرد و گفت: ببینم… چهلم بابات گذشت؟
نفسم رو با حرص توی سینه نگه داشتم… دختره‌ی عوضی! اصلاً حالیش نیست چجوری باید حرف بزنه! من فقط یه راننده‌ام نوکرت که نیستم. یه جوری حرف می‌زنه انگار برده اشم!
دوباره با اون لحن طلبکارش پرسید: نشنیدی چی پرسیدم؟
– بله مراسمش دیروز بود.
– خوبه! دیگه از این به بعد بهونه نداری. راستی بی پدر بودن چه حسی داره؟
به یقه‌ی لباس بافتنیم دست کشیدم و آب دهنم رو قورت دادم. واسه یه روزم که شده تو رو تیکه تیکه میکنم! پررو…
– مثل اینکه باید هر حرفی رو صد بار برات تکرار کرد؟ میگم بی پدر بودن چه حسی داره؟
پوزخند کمرنگی زدم.
– دیگه نمیتونی شبا راحت بخوابی! چون دیگه پشتیبان نداری.
پوزخند کوچیکی زد و گفت: فکر می‌کنی اگه منم بابام بمیره؛ همچین حسی دارم؟ مثل تو؟
به چپ پیچیدم و بی حوصله گفتم: به نظرم درست نیست در مورد پدرتون اینطوری صحبت کنید!
پوزخندی زد و دست به سینه لم داد روی صندلی و منم به رانندگیم ادامه دادم.

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان در خرقه سرخ رنگ
استانلی جان وایمن
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
رمان دختری از تبار زینب
سارا پسندیده تشکری
بلوک سالمندان
امیرحسین نصیری
دالاله
امیر حسین نصیری
رمان فردای بعد مرگ
فریبرز یدالهی
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
Ali elmi
۱۴۰۰/۵/۲۰
خوب بود ولی از بانو متنفرم همش خودشو میچسبوند و ستایشم خیلی بی جنبه و لوس و چندش بود ولی در کل بد نبود حداقل داستانش با رمانای دیگه فرق میکرد و قشنگ بود.یه سوالم برام پیش اومد اینکه اگه میعاد اسید پاشید پس چرا وقتی سهند بهش یاداوری کرد رفت تو شک؟
آزاده دریکوندی
۱۴۰۰/۴/۱۱
سلام. تشکر. از کسانی که دومینو رو خوندن راستش رو بخواید من خودم عاشقشم 😍 و به همین دلیل ستاره هاش رو کامل میدم😂 نظرات همه رو خوندم و در جواب null باید بگم متوجه ی جلف بودن ستایش نشدم. یعنی در کدوم رفتار هاش این رو دیدید؟ و در جواب خانوم فریبا درمورد مادر ستایش باید بگم اصل شخصیتش متاسفانه همینی بود که شما فرمودید. در مورد اینکه سهند هم گریه می کرد باید بگم سهند از مشکلات خیلی زیادی عبور کرده بود که شدیدا روی روحیه اش اثر گذاشته و طبیعی بوده اگه جاهایی از رمان گریه کرده جمله ی این که مرد گریه نمیکنه مضحکه و در اصل مرد نا مردی نمی کنه. ممنونم و تشکر از وقتی که گذاشتید
Abbas Sadoqi
۱۴۰۰/۴/۱۰
بد بود
Fariba Rezaee
۱۳۹۸/۸/۱
بدنبود،سهند خیلی گریه میکرد که از پسر جذاب خودساخته بعیده،مادر ستایش خیلی عوضی بود تا سهند پول نداشت تحویل نمیگرفت و بهش حرومزاده میگفت وقتی ازهمه جارونده شد سهند براش عزیز شد وحرومزاده بودنش هم حل شد😕😕😕
hosna karimi
۱۳۹۸/۷/۳۰
قشنگ بود البته هر کسی یه سلیقه ای داره ممکنه بعضی ها از این مدل نوشتن خوششون نیاد بعضی هام بر عکس دوست داشته باشن
النا راد
۱۳۹۸/۳/۲۵
واقعا عالی بود خیلی خوشم اومد
Fatemeh Hesari
۱۳۹۷/۱۲/۲۷
اصلا قشنگ نبود
null null
۱۳۹۷/۱۰/۱۱
چی بود تو رو خدا یه معلم سنگین موقر یه بار تبدیل میشه به یه شخص جلف که دامن کوتاه میپوشه و حلقه ایی و تو روز عروسیش جلف بازی در میاره چه بیضرفیت ایش اولش خوب بود به آخرش که رسید افتضاح شد
فاطمه قاعدی
۱۳۹۷/۹/۲۲
اصلا خوب نبود 😕
فرزانه فلاح
۱۳۹۷/۹/۲۱
ارزش خوندن نداره
همچنین ببینید
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام