اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۱۰۱۹صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۸.۵۲ مگابایت، ۹۲۵۶ بازدید

کتاب رمان اسارت نگاه داستان دختری منزوی به نام آرزوست که زمان زیادی را در بحران بی‌محبتی پدر به سر برده، چرا که باعث و بانی مرگ عشق پدرش قلمداد می‌شود. او به طور تصادفی با مردی آشنا می‌شود که به آرزو کمک می‌کند تا تنها عامل نجات زنی باشد که اکنون، در مقام همسر و همراه پدر آرزو است. این نجات میسر نمی‌شود مگر به‌ واسطه‌ی عشق بزرگ این مرد که نه تنها آرزو را مدیون انسانیت خویش می‌کند، بلکه به او کمک می‌کند از دنیای انزوای خود فاصله گرفته و بودن در کنار افراد دیگر برایش از تنهایی لذت بخش‌تر باشد.

مردی که به او عاشق شدن را می‌آموزد و تنها مایه‌ی آرامش قلب نگران او می‌شود؛ همان مردیست که ناخواسته باعث می‌شود آرزو پی به رازهای گذشته‌ که سال‌ها از آن‌ها بی‌خبر بوده ببرد و این مرد همان فردیست که در شرایط سخت، آرزو را همراهی می‌کند؛ ولی گاه سختی‌ها پیروز می‌شوند تا بین آن دو جدایی بیندازند. حال کدام یک پیروز خواهند شد؟ عشقی پاک و عمیق که از یک نگاه دو قلب را به اسارت هم در می‌آورد یا دشواری‌هایی که از گذشته نشأت گرفته و تا می‌توانند مانع بر سر راه خوشبختی این دو عاشق می‌اندازند؟

در بخشی از کتاب رمان اسارت نگاه می‌خوانیم:

- شام نمی‌خورم ماما!
لبخند کجی بر لبم نمایان شد. نمی‌دانم چرا کرمی در وجودم می‌لولید که نمی‌گذاشت به او بگویم من چه کسی هستم. چند ضربه‌ی دیگر به در اتاقش زدم که صدایش عصبانی‌تر از قبل درآمد:
-ماما گفتم من شام نمی‌خورم!

خنده‌ای ریز و پرشیطنت کردم و چند ضربه‌ی دیگر بر در اتاقش زدم. صدای بلند قدم‌هایش که نشان می‌داد از شدت حرص پایش را بر زمین می‌کوبد و راه می‌رود، مژده‌ی نزدیک شدنش به در را می‌داد. در را با سرعت و شدت بسیاری باز کرد، طوری که از شدت سرعت حرکت در، باد به صورتم خورد. به صورت بهت‌زده‌اش با چشمانی که از شدت ناباوری گرد شده بودند، چشم دوختم. در عمق نگاهش غم و رنج بزرگی موج می‌زد. لبخند کجی که روی لبم کمرنگ شده بود را جان بیشتری بخشیدم. دستم را روی گونه‌ی صاف و نرمش گذاشتم و گفتم:
- دلم برات تنگ شده بود!

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان در خرقه سرخ رنگ
استانلی جان وایمن
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
رمان دختری از تبار زینب
سارا پسندیده تشکری
بلوک سالمندان
امیرحسین نصیری
دالاله
امیر حسین نصیری
رمان فردای بعد مرگ
فریبرز یدالهی
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
آرمین سلجوقیان
۱۴۰۰/۱/۱۴
رمان خوبی بود ولی زیادی رمان رو طولانی کرده بود کلمات وکارهای تکراری زیادی تویی رمان بکار رفته بود بهتر ازاین هم می تونست باشه درکل از خوندش پیشمون نیستم شخصیت ماکان هم عالی بود
آیلار سالاروند
۱۳۹۸/۱۱/۱۳
هیچ وقت برای خواندن جلد های بعدی رمانی چنین احساسی که شادی را در کنار انتظار دارد نداشته ام.....(حتی در مواجهه با رمان میدگارد) از نویسنده خواهش می کنم هر چه سریع تر باقی کتاب رو منتشر کنند....
Leila Mousavizadeh
۱۳۹۸/۴/۱۰
کتاب خوبی بود یک مزیتش نسبت به بعضی از رمانهای این اپلیکیشن اینه که نوشتار ادبی خوبی داره و غلط املایی نداره. ضمن اینکه در متن داستان به طرز ست کردن شال و مانتو و کفش نپرداخته! ممنون از نویسنده هایی که به شعور مخاطب احترام میگذارند
فایزه بیات
۱۳۹۸/۱/۲۵
دوستش داشتم،ممنون.
Abdallah Aqili
۱۳۹۷/۱۱/۱۸
میش رمان پ مثل پریسا و واحد روبرویی رو یکی بزاره
Zahra Hoseini
۱۳۹۷/۱۱/۱۱
خیلی افتضاح یدونه ستاره زیاده براش ادم ازرمان خوندن منصرف میکنه😒
Azadeh R
۱۳۹۷/۱۰/۲۸
خیلی جاااالب بود.خوشم اومده.
الینا ****
۱۳۹۷/۱۰/۲۱
جذبش نشدم
null null
۱۳۹۷/۱۰/۱۹
عالی
همچنین ببینید
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام