کتاب رمان قصر متروکه خون آشام (جلد دوم) اثری تخیلی، عاشقانه و ترسناک به قلم مریم دغاغله است.
ماریا همراه بقیه خدمتکاران در حال آماده کردن جشن کریسمس هستند. در این روزها ماریا تغییری در رفتار ادوین مشاهده میکند که همچنان برای او گنگ است و کششی که سنگدلترین و بیاحساسترین خونآشام این سرزمین به او دارد را درک نمیکند. مهمانهای زیادی اینجا جمع می شوند که مرموزترین آنها لوکاس و کلودیا و همچنین دختر برادرشان ویکتوریاست. آنها مدتی آنجا میمانند که با ماندشان اتفاقات زیادی رخ میدهد که ماریا متوجه می شود...
در بخشی از کتاب رمان قصر متروکه خون آشام (جلد دوم) میخوانیم:
شاید محبت و عشق ماریا برای ادوین فقط یک چیز مسخره بود یا شاید هم یک چیز عادی بود، مردی با آن کمالات علیرغم سنگدل بودنش مریدان زیادی داشت؛ دخترهای خون آشامی که زیباییشان دل هر کسی را میبرد، مگر دختر انسان کم سن و سالی همانند او چقدر در برابر آنها شانس و اعتبار داشت؟
لبخند تلخی بر روی لبهای او نقش بست، او سعی کرد بیخیال شود و فقط به نقشهاش فکر کند، ماریا سریع از اتاق بیرون آمد و با قدمهای بیصدا و بلند خودش را به جادوی شب رساند، خوشبختانه کسی او را ندید بنابراین مجبور نبود چیزی را توضیح دهد، ماریا میدانست ربکا حسابی از او ناراحت خواهد شد.
جادوی شب مانند همیشه خلوت بود و تنها صدای آبشار و عطر مطبوعی که کل فضای سالن را پر کرده بود جلب توجه میکرد، به جای سقف و چراغ، آسمان مهتابی و پرستاره با ماه بزرگش جادوی شب را روشن کرده بود، تابش نور ماه روی آبشار زیبایی آن را صد چندان کرده بود.