کتاب رمان فرای زمین - فصل اول: زاده عشق نوشتهی فرشته زمانی، داستانی تخیلی، فانتزی، عاشقانه و معمایی دربارهی دختری متفاوت با انسانهای دیگر است که متوجه رازی بزرگ در زندگیاش میشود؛ رازی که سرنوشت او را تغییر میدهد و پای او را به جهانی فراتر باز میکند.
در بخشی از کتاب رمان فرای زمین - فصل اول: زاده عشق میخوانیم:
در اتاق خود بر روی تخت نشسته بود! از ترس و نگرانی میلرزید و آرام و قرار نداشت! دستش را بر روی شکم خود گذاشت! نوزاد خوابیده در شکمش را نوازش کرد! بلند شد و به سمت پنجره رفت! از پشت پنجره، امپراطور و لشکریان او را دید که داشتند با شیاطین مقابله میکردند! جنگی بزرگ در قصر اتفاق افتاده بود! جنگی بین انسان و شیطان! میدانست که جیاوون به اینجا آمده تا جان او و فرزندش را بگیرد! فرزندی که قرار است زادهی عشق باشد! از یک طرف نگران نوزاد خود بود و از طرفی نگران پسرش هیراد که پنج سال بیشتر نداشت و در اتاق خودش بود تا ندیمهها از او محافظت کنند!
با شنیدن صدایی به عقب برگشت، با ترس و نگرانی به در خیره شد! در باز شد و در مقابل دیدگان ترسیده و حیرت زده او، چهرهی زشت و استخوانی جیاوون پدیدار گشت! ضربان قلب او بالا رفته بود! بدنش به طور محسوسی میلرزید! دست روی شکم خود گذاشت! اما حالا وقت ترسیدن نبود! باید کاری میکرد! وگرنه جیاوون فرزندش را میکشت! با نزدیک شدن جیاوون بدون آنکه بفهمد دارد چه میکند، خود را از پنجره بزرگ اتاق به پائین انداخت!