اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۵۳۵صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۴ مگابایت، ۵۳۱۹ بازدید

کتاب رمان آلباستی نوشته‌ی طیبه حیدرزاده، درباره‌ی داستان زندگی ترنج است که بعد از طلاق گرفتن از مازیار با کوله‌باری از گذشته‌ای تاریک و عقده‌های روحی که روی شانه‌هایش سنگینی می‌کند، از شهر زادگاه خود برای فرار از تهمت‌هایی چون قتل، راهی سفر به روستایی محروم می‌شود.

روستایی مرموز که در دل خود رازهای بی‌شماری از جمله موجودات عجیبی به نام آل پنهان کرده است. او با مرد عجیبی به نام دامون آشنا می‌شود، حوادث ناگواری برایشان در جستجوی یک گنج مخفی اسکندر اتفاق می‌افتد. آیا دامون واقعاً دلباخته ترنج است یا در پس ادعای عاشقی‌اش نقشه‌ای خطرناک در سر می‌پروارند. آیا ترنج آرامش گم شده خود را دوباره می‌یابد؟ یا در کوران حوداث آنچه را هم که دارد از دست خواهد داد؟

در بخشب از کتاب رمان آلباستی می‌خوانیم:

خاله درب را کمی باز می‌کند
- پیر که باشی، ناخودآگاه از همه رازهای روستا و افسانه‌ها باخبر می‌شی، مادرم این رازها رو بهم می‌گفت، منم شاید یه روزی بهت بگم. 
برو دامون حتما منتظرته... 
من با آرامش بالا می‌روم. 
افسانه‌ها و زن اسکندر و بچه‌اش را می‌گذارم تا در ریزش شن زمان آرام بخسبند. 
بیرون قلعه هوا مثل یک روز معمولی گرم و آفتابیست. 
مثل زنی معمولی باید دنبال سرخاب و سفیداب بروم تا برای رفتن به عروسی آماده بشم. 
مثل زنی معمولی با زن‌هایی روستا در مورد اخبار به غیبت بشینم؛ از فرار کردن رعنا با شخص ناشناس به ناکجا آباد بگویم. 
مثل زن معمولی باید رازهایم را به کسی نگویم که تنها من می‌دانم شخص ناشناس همان طغرل زنجیری است. 
مثل زنی معمولی باید با دایی ارسالن صحبت کنم تا اجازه عقد و عروسیمان را بدهد. 
مثل زنی معمولی باید دم دلیار را از زندگی دامون بچینم تاهوس جلولان در زندگیم بر سرش نزند. 
مثل زنی معمولی خانه و زندگیم را پر از عطر شیرینی خانگی بکنم. 
مثل زنی معمولی عاشقانه با مرد زندگیم فقط زندگی کنم. 
مثل همه زن‌های معمولی جهان، فقط زندگی کنم!

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان در خرقه سرخ رنگ
استانلی جان وایمن
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
رمان دختری از تبار زینب
سارا پسندیده تشکری
بلوک سالمندان
امیرحسین نصیری
دالاله
امیر حسین نصیری
رمان فردای بعد مرگ
فریبرز یدالهی
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
آرمین سلجوقیان
۱۴۰۰/۴/۲۶
تا 100 صفحه اول شو به زور خوندم چند بار میخواستم دگه ادامه ندم ولی بازم از اونجایی که من وقتی رمانی شروع کنم تا آخرشو میخونم رمانی پر ابهام درست یکی یکی ابهامات رفع میشد ولی خیلی بهتر میشد رمان رو نوشت که خواننده از خوندش خسته نشه آخر رمان خیلی میتونست ادامه داشته باشه ولی ایقد نویسنده بیراهه رفته بود که به نظرم نتونسته پایان رو ادامه بده واقعا نمیدونم چی بگم درباره رمان 🙄🙄
eli ghasemi
۱۳۹۹/۱۱/۲۷
خیلی خوب بود البته گاهی گنگ به نظر میرسید ولی در اخر همه چیز روشن شد.
ملیکا محمدی
۱۳۹۹/۹/۱
سلام لطفا نظر میدین سنتونم بنویسین ممنون
Alireza Asadi
۱۳۹۸/۱۱/۱
جاهایی خیلی ضعیف بود وجاهایی قلم وجملات نویسنده جالب بود ارزش خوندنو داره . ممنون خسته نباشید
null null
۱۳۹۸/۱۰/۱۴
بدک نبود،نقد زیادی بهش وارده،نویسنده خودش هم نمی دونسته اخر داستان می خواد چی بشه،شخصیت های ضعیفی داشت،خانمه راه به راه غش می کنه مرده هم هر لحظه رنگ عوض می کنه،می تونست با موضوع جالبی که داشت خیلی قشنگ تر داستان رو بپردازه و شخصیت ها رو قشنگ تر معرفی کنه،البته بگم من کلی از جملاتش رو برای خودم یادداشت کردم چون تقلیدی نبودن و احساس نویسنده رو یه جاهایی به خواننده منتقل می کردن
میترا ملک
۱۳۹۸/۹/۲۹
خوب
Shim Tk
۱۳۹۸/۹/۲۸
داستان قشنگی داشت اما میشد هیجان انگیزتر باشه و اینکه نگارش خوبی نداشت اما در کل خوب بود 👌
همچنین ببینید
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام