کتاب مقیمان پرده نفس فیلمنامهای به قلم محمود کیانوش است. هیچ مردی بد نیست. هیچ زنی هم بد نیست. وقتی یک زن و مرد میخواهند با هم زندگی کنند، آن وقت همۀ مصیبتها شروع میشود.
*... اگر همۀ آرزوهای آدم پوچ باشد، پس زندگی به چه درد میخورد؟*... از هر اسمی بیزارم مخصوصاً اسمی که سر زبانها افتاده باشد. *... او میخواهد خودش را توی هنرش گم بکند. هنر برایش یک جور تبعید است، یک جور فرار است، یک جور فراموشی است. *... هیچکس هیچکس را نمیشناسد. آدمها برای اینکه همدیگر را نمیشناسند، با هم زندگی می کنند. *... او اصلاً اهل زمین نبود. شاید خودش هم این را میدانست. از علاقه میترسید. از محبّت پریشان میشد. *... دنیا پر از آدمهایی است که «حیف زندگی برای آنها»، و به ندرت آدمهایی پیدا میشوند که «حیف آنها برای زندگی»!