کتاب رمان شکاف ضمیر برگرفته از اتفاقات اجتماعی است که در چند سال گذشته در ایران به وقوع پیوسته؛ این حوادث در قالب یک رمان با موضوعات انرژی هستهای، تروریستها و … برای بزرگداشت شهدای هستهای ایران نوشته شده است.
شکاف ضمیر از افراد جاه طلب برگرفته شده و دربردارندهی اطلاعات مهمی است که جاسوسان، آنها را در اختیار گروه موساد قرار میدهند و گروههایی، رهبری برنامههای از پیش تعیین شدهشان را بر عهده دارند؛ حوادثی که جز برای نابودی ایران برنامه ریزی نشدهاند.
در بخشی از کتاب رمان شکاف ضمیر میخوانیم:
سربازها همچنان در حال تیراندازی بودند تا من را نگه دارند و من هم در حالی که صدای آژیر گوشم را به تاراج برده بود، از سقف ماشین پایین پریدم و روی دو پاهایم با تعادل بالا ایستادم.
ناگهان بازوی دست راستم تیر خورد. درد تمام بدنم را در برگرفت. خون گرم و تازه روی لباس سبز رنگ، در حال جاری شدن بود. صدای دویدن سربازها به گوشم رسید. سریع از آن جا گریختم؛ به طرف چپم که ماشین را کنار جدول خیابان پارک کرده بودم رفتم.
ده قدم تا رسیدن به برلیانس نوک مدادی رنگ بهرام فاصله داشتم. دزدگیر را زدم و با شتاب سوار ماشین شدم؛ بدون بستن در استارت زدم و پاهایم را روی گاز فشردم. وقتی ماشین به راه افتاد در از شدت سرعت ماشین در حال خارج کردن از پارک، با صدای داق بسته شد. از درد دستم نالهای سر دادم و با دست چپم، به فرمان طوسی رنگ فشار آوردم.