کتاب رمان از ما بهترون 1 نوشتهی زهرا رئیسی، داستان یک موجود متافیزیکی زیبا و خوشبخت به اسم آنیاست که علاقهمند به یک انسان میشود.
در حالی که چنین علایقی در دنیای او غیر معمول و نمادی از بیمار بودن افراد است، اما او تلاش میکند تا راهش را به دنیای آدم ها پیدا کند و شانسش را برای رسیدن به پسر مورد علاقهاش امتحان کند.
در بخشی از کتاب رمان از ما بهترون 1 میخوانیم:
پسر و دختر جوونی از ماشین آنیتا بیرون میان. باورم نمیشه! ینی اینا خودشونن؟ اصلا باورم نمیشه! اینا اینجا چیکار میکنن؟ حتی از یادآوری اون شب به تنم لرزه میوفته.
اینا همون دختر و پسر جوونی هستن که از اون مغازهی فروش وسایل شکاریه جنین خریدن! مطمئنم اشتباه نمیکنم... حالا چیکار کنم؟ فرار کنم؟ بمونم همینجا؟ برم تو اتاقم؟ وای دارم دیوونه میشم! خدایا خودت ازم مراقبت کن!
نگاهی به اطراف میندازم. اگه برم توی قاب قایم شم، امکان داره بفهمن. کار این جماعت که معلوم نیست. قایم شدن تو قاب عکس یه روش قدیمیه و اگه اینا یه جن یا یه روح همراه داشته باشن به راحتی پیدام میکنن. بهتره یه جای خوب پیدا کنم، یه جایی که برای فرار سریع، فرصت کافی داشته باشم.