کتاب سرمایه در اسلام نوشتهی مرتضی رضوی، به بررسی یکی از مهمترین و اساسیترین مسائلی که یک دین کامل باید در مورد آن برنامهی دقیق داشته باشد یعنی مدیریت امور مالی میپردازد.
کتاب «نظام اقتصاد اسلامی» از همین نویسنده پاسخی بود به یک پرسش: آیا اسلام نظام اقتصادی دارد یا نه؟ پس از نشر الکترونیکی آن، سوالات متعددی مطرح شد... آیا در یک جامعه، رواج تجارت تلقّی موجب گسترش سرقت، اختلاس و خیانت میشود یا بر عکس: فراوانی سرقت، اختلاس و خیانت باعث رواج تجارت تلقّی میگردد؟ آیا میان این دو هیچ نسبتی نیست؟ و اگر هست کدام یک علت گسترش دیگری است؟
روشن است که تجارت جلبی، موجب رواج اقتصاد، اما تجارت تلقّی منشأ ثروت «بادآورده» میشود. دهکهای پائین در تنگنا قرار میگیرند، زیرا ثروت هر جامعه محدود است؛ تاجران تلقّی گرا آن را از دست عامه به ویژه دهک پائین خارج میکنند. از میان افرادی که دچار تنگنای سخت میشوند گاهی افرادی پیدا میشوند که راهی غیر از دزدی یا اختلاس یا خیانت پیدا نمیکنند. تجارت تلقّی منشأ هر نوع جرم، بزه، جنایت و حتی دعواهای خانوادگی و طلاق است.