اگر برای یافتن راهی بهتر و مستقیمتر به سوی خدا اشتیاق زیادی دارید،کتاب آیا زندگی یک قدم زدن اتفاقی است؟ نوشتهی هارولد کلمپ، به شما کمک خواهد کرد. حقیقتی که در جستجویش هستید ممکن است در دست شما باشد.
آیا زندگی فقط یک قدم زدن اتفاقی (بدون برنامه) است؟ برخی از تحلیلگران دربارهی برخی فروشگاهها این طور فکر میکنند. شاید این پیش داوری به خاطر افراط در زندگیشان باشد. اغلب افراد معتقد هستند که زندگی از یک نظام طبیعی پیروی میکند و قابل پیش بینی است. چه کسی میداند؟ اگر چه تاریخ دقیقاً در یک مکان یا زمان تکرار نمیشود، زمان حال اغلب در هماهنگی با حوادث گذشته است. شما چه فکر میکنید؟
در بخشی از کتاب آیا زندگی یک قدم زدن اتفاقی است؟ میخوانیم:
دبرا بزرگ شد، ازدواج کرد و سختیهایی را تحمل کرد که به شکوفایی کمال ختم شد. پسر اولش را از دست داد، این ازدواج با بودجهای محدود متلاشی نشد و رنجهای دیگری از این قبیل او را به حاشیه دل کندنی نومیدانه برد.
روزی، افسرده و دلسرد به کلیسایی پناه آورد. در دوران جوانیش کاتولیک بود. هم اکنون به بن بست رسیده بود. داخل کلیسا، مراسمی عبادی برگزار میشد و عبادت کنندگان در اطراف کلیسا دعاهایی را به آرامی زمزمه میکردند و در آن لحظه، که در عمق ناامیدی غرق بود، احساس کرد که دست آسایش آمد تا روی شانهاش استراحت کند. چشمانش از تعجب باز شد. به عقب نگاهی انداخت تا از آن نوازش ملایم روح قدردانی کند، اما هوایی تهی از چشمان متعجب او استقبال کرد. هیچکس در آن نزدیکی نبود.