کتاب تاریخ سیاسی ایران باستان نوشتهی محمود رضاقلی، رویدادها، بینشها، کنشها و نهادهای سیاسی در ادوار تاریخی ایران پیش از اسلام را تحلیل میکند.
شوربختانه تحلیلها و ارزیابیهای کنونی در این زمینه اساسا با اهداف و انگیزههای سیاسی برتری جویانه و سلطه گرانه بعمل آمدهاند. جدایی تاریخ سیاسی ایران باستان از آنچه باید تاریخ سازی سیاسی نامید، انگیزه نگارنده در نگارش کتاب حاضر بوده است. تاریخ نگاری با انگیزههای سیاسی سلطه گرانه، که از سده گذشته آغاز شده است، نه تنها مانع شناخت واقع بینانه و سنجش عادلانه فرمانروایان، نهادها و جنبشهای سیاسی در ایران باستان گشته است، که با ارزیابیهای وارونه و بت سازی از برخی شخصیتهای سیاسی ایندوره به بازیابی هویت تاریخی راستین مردم ایران نیز آسیبهای سنگینی وارد ساخته است، و از این راه سدی گشته است در برابر همبستگی ملی و رشد و پیشرفتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این سرزمین.
رویکرد علمی به تاریخ ایران باستان تنها راه گریز از تاریخ سازیهای سیاسی و بت سازیهای ویرانگر، و بازیابی هویت راستین تاریخی – فرهنگی مردم ایران است. این نوشتار در نخستین گام به بررسی ضرورتهای بازنگری انتقادی تاریخ سیاسی ایران باستان میپردازد. پس از آن دیدگاههای بنیادی و روشهای کاربردی در تاریخ نگاریهای کنونی نقد و بررسی میشوند.
در بخشی از کتاب تاریخ سیاسی ایران باستان میخوانیم:
بر پایه سنگ نبشته داریوش در بیستون و تفسیر هرودوت، کمبوجیه پیشتر بردیا را پنهانی کشته بود و پس از لشکر کشی کمبوجیه به مصر مغی از مردم ماد بنام گئومات خود را بردیا نامید؛ مردم هم که ناراضی بودند بر او گرد آمده و بر کمبوجیه شوریدند؛ پارس و ماد و دیگر ایالات هم بسوی او رفتند؛ او بر تخت شاهی نشست و کمبوجیه چون شنید در شام دست به خودکشی زد و پیش از مرگ راز خود را به داریوش گفت و... ؟ ! در خلال بررسی این دوره، بی پایه بودن این داستان ساختگی و انگیزه داستان پردازان روشن میشود. باری، بردیا پس از کشته شدن کمبوجیه سیاست خشونت و جنگ افروزی و غارتگری پدر را دنبال نکرد و با اصلاح مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کوشید مردم تحت حاکمیت را خشنود سازد.
سایتتون خیلی خیلی خوبه .