کتاب رمان شطرنج شکسته از سه رمان مرد، کلت طلایی و دل من وسعت دریاست برگرفته شده و شخصیتهای این سه رمان است.
پنج مرد، پنج زندگی، پنج راه که به هم میرسد.
چه خواهد شد در این راه بیپایان؟
کسی خواهد شکست؟
کدام مهره شطرنج؟
کدام شطرنج شکسته؟
در بخشی از کتاب رمان شطرنج شکسته میخوانیم:
دﺳﺘﺶ را روی ﺷﻘﯿﻘﻪاش ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺑﻮد و ﻓﺸﺎر ﻣﯽ داد. چشمﻫﺎﯾﺶ را ﺑﺴﺖ و ﺳﻌﯽ ﮐﺮد ﮐﻤﯽ آرام ﺑﮕﯿﺮد. ﺗﺼﻮﯾﺮی ﮐﻪ دﯾﺪه ﺑﻮد از ذﻫﻦ ﺑﯽﻗﺮارش ﺑﯿﺮون ﻧﻤﯽ رﻓﺖ. ﭼﻪ ﮐﺴﯽ اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﮐﻪ ﻧﻮشاد... ﻧﻮﺷﺎد رادان ﻣﺮﺗﮑﺐ ﭼﻨﺎن ﮐﺎری ﺑشود؟ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺶ را آرام ﺑﺎز ﮐﺮد ﮔﻮﯾﯽ ﮐﻪ اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﻫﯿﺞ ﻧﺒﯿﻨﺪ. دﻫﺎﻧﺶ را ﺑﺎز ﮐﺮد و ﺳﻌﯽ ﮐﺮد ﻫﻮای درون ﻣﺎﺷﯿﻦ را ﺑﻪ رﯾﻪ ی ﺧﺸﮑﺶ ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ. ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ اﻋﺪاد ﻗﺮﻣﺰ رﻧﮓ اﻧﺪاﺧﺖ. ﺳﺮی ﺗﮑﺎن داد و دﺳﺘﺶ را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺟﻌﺒﻪ دﻧﺪه ﺑﺮد. ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﺳﺒﺰ ﺷﺪن ﭼﺮاغ ﻣﺎﺷﯿﻦ از ﺟﺎ ﮐﻨﺪه ﺷﺪ.