کتاب قهر و مهر اثر فریبرز یدالهی، عاشقانهای است که سرگردانی انسان معاصر را بیان میکند با بیان عدم قطعیت، تفاوت فرهنگها، شتابزدگی انسان امروز و پشیمانی او را تصویر کرده است.
کتاب قهر و مهر عشق، هوس و شک و تردید و نگاههای متفاوت افراد را با کلامی اینگونه آغاز میکند:
همه در گشت و گذار
همه در عیش و سرور
ماهی تنگ بلور
در بهار آخر اسیر
همچنان از خانه دور.
عشق و هوس در هم میآمیزند و از نگاه افراد معنایی متفاوت مییابند. در جایی دیگر از کتاب میخوانیم:
ز خودم میپرسم که مترسک
ز چه دوخته لب
بسته دهن
و نگوید که نیام جنس بشر
همچنان میترسند
مرغکان تا که به منقار برند
اندکی حاصل باغ
ذرهای خرمن دشت
به عبث پندارند
آدمیزاده مدام
منتظر بیدار است.