اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۶۰۱صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۴.۴۸ مگابایت، ۱۴۲۷۳ بازدید

کتاب رمان انتقامی از جنس عشق به قلم مهیا یاقوتی روایت‌گر انتقامی بزرگ است؛ انتقام مردی که زندگی همه را تغییر می‌دهد، انتقامی از جنس خیانت، از جنس اجبار، از جنس دروغ و دل شکستن، و همچنین از جنس عشق… و دختری بی‌گناه که زندگی‌اش نابود می‌شود…

در بخشی از کتاب رمان انتقامی از جنس عشق می‌خوانیم:

از پله‌ها رفتم پایین، کیان رو مبله تکی تو پذیرایی نشسته بود رفت روبه‌روش نشستم. نمی‌دونستم چطوری بهش بگم، سخت بود، نمی‌دونستم قراره چطوری رفتار کنه، ولی باید می‌گفتم اینطوری هم زندگی من خراب می‌شد هم اون. با صداش از فکر بیرون اومدم.

- کیان: خوب می‌شنوم.

- : امممم... خوب... خوب چیزه، می‌خواستم یه چیزایی رو بهت بگم که فکر کنم حقته بدونی.

اولش تعجب کرد ولی بعدش به حالت قبلی برگشتو دستاشو تو بغلش جمع کرد و چشاشو ریز کرد و گفت: خوب، خوب، خوب، قضیه داره جالب می‌شه. بفرما سراپا گوشم.

- : م.. من... خوب چیزه... من مجبور شدم باهات ازدواج کنم.

وقتی سرمو آوردم بالا تو چشاش نگاه کردم، تعجب کردم. ماتش برده بود. صداش زدم ولی خیلی آروم.

-: کیان.

فکر کنم از بهت در اومد چون کم کم چشماش داشت به قرمزی می‌زد. راستش دروغ چرا یکم ترسیدم. بلاخره بعده یه عالمه سکوت زبون باز کرد.

-: معلومه چی می‌گی سودا؟ نکنه مسخره کردی، نه؟ جوابمو بده لعنتی.

جمله آخرشو با داد گفت که ترسیدم خودمو تو میل جمع کردم. ولی به خودم جرعت دادم و بلند شدم، اونم به طبعیت از من بلند شد و مقابلم ایستاد. با اینکه می‌ترسیدم ولى دهن باز کردم. اگه نمی‌گفتم ممکن بود خیلی دیر بشه.

-: حرفم کاملا جدی بود. من از اولم تورو نمی‌خواستم. دوست نداشتم. به اجباره پدر مادرم راضی به ازدواج با تو شدم، نمی‌خوامت لعنتی. زندگی‌مو داغون کردی، ازم گرفتیش.

وقتی حرفام تموم شد رو زمین دو زانو افتادم حالم خیلی خراب بود. قدرته ایستادنو نداشتم. کیان هیچی نمی‌گفت. تا تونستم زجه زدم و گریه کردم، تو کله عمارت صدام پخش شده بود. چند دقیقه بعد اونم کنارم زانو زد.

-: و... ولی. . ولی من دوست داشتم سودا. اگه دوسم نداشتی چرا قبول کردی لعنتی؟ چرا؟ چرا بهم امید دادی؟ چرا گذاشتی فکر کنیم به
عشقه زندگیم رسیدم؟ چرا خوردم کردی سودا؟

قشنگ خم شدنه کمرشو دیدم، حاله خودم بهتر از اون نبود...

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان در خرقه سرخ رنگ
استانلی جان وایمن
رمان دختری از تبار زینب
سارا پسندیده تشکری
بلوک سالمندان
امیرحسین نصیری
دالاله
امیر حسین نصیری
رمان فردای بعد مرگ
فریبرز یدالهی
رمان کوته فکران جامعه
احسان کیان فرد
رمان پشت خط سبز
محمد انوری
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
زری اقاپور
۱۴۰۱/۶/۱۸
خیلی چرت و مسخره بود و بی سرو ته بود حیف وقت که برای این داستان بزاری مزخرف بود به تمام معنا
زهرا ت
۱۴۰۰/۶/۲۵
اون خانمی که گفته بود میشه خودمون هم اینجا رمان بزاریم بعله میشه اما باید حتما فایل پی دی اف باشه
Nagib Zefo
۱۴۰۰/۳/۴
دویتان ایا راهی هست ک افرادی ک تو اینجان بتونن داستاناشونو تو همین سایت ب اشتراک بزارن؟
مریم محمدی
۱۳۹۹/۱۲/۲۴
خیلی قشنگ بود ممنون فقط یه انتقاد داشتم کیارش با مهران چکار کرده بود این یکم گنگ بود و اینکه جلد دومش پیدا نمیشه چرا ??
null null
۱۳۹۸/۱۲/۲۴
آخه چرا پایانش این جور بود یعنی چی که کیان زنده موند و این همه مدت مخفی شده بود خانم یاقوتی لطفا تو نوشتن رمان دقت کنین و این همه علامت سوال توش ایجاد نکنین😡
Nayeba Hassani
۱۳۹۸/۸/۲۱
واقعا که کتاب و دوست داشتین نظر خوب بدین دوست نداشتین اصلا نظر نوین کتاب باحال بود و درباره آخره کتاب حتما ادامه داره یعنی چاپ دوم داره
Rojan Banidarban
۱۳۹۸/۶/۸
واقعا بد بود یعنی چی طرف داشته انتقام داداششو میگرفته یهو میاد عاشق دختره میشه چه معنی میده یه عالمه علامت سوال دیگه هم تو رمان بود یکیش اینکه کیارش چطوری عشق مهران رو ازش گرفت این جور که تو رمان میگه کیارش و عشق مهران فقط ی مکالمه تلفنی خیلی کوتاه داشتن یعنی چی بعدشم اینکه کیان چطوری زنده موند کاش حداقل اینا رو ی جوری تو رمان شفاف سازی میگردین
fateme motevali
۱۳۹۷/۷/۱۳
مزخرف بود من هیچی متوجه نشدم لطفا موقع نوشتن رمان یکم دقت کنید بد نیست
null null
۱۳۹۷/۷/۱۱
خیلی بی معنی و زشت و مسخره بود چرت ترین رمان بود
zohre ch
۱۳۹۷/۷/۹
خیلی غیر واقعی و مزخرف بود
آوا سحرخیز
۱۳۹۷/۷/۳
واقعا چی فکر میکنید و رمان مینویسید بی محتوا و بی ارزشبود لطفا موقع فکر کردن و نوشتن یکم به خواننده های رمانتون احترام بزارید
Ozra Dargahi
۱۳۹۷/۶/۲۶
چرت.بی محتوا.کلا بی ارزش
Azadeh R
۱۳۹۷/۶/۲۶
واااقعا چرتههههه
الهه دهقان
۱۳۹۷/۶/۲۶
چرت الکی وقت نزارین
همچنین ببینید
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام