مهران منصوری فر در کتاب هوش تجاری چیست؛ چرا کسب و کارهای امروز به BI نیاز دارند؟، به معرفی روشی علمی و عملی برای دستیابی کسب و کارها به آمارهای دقیقی از میزان سود و زیانشان میپردازد.
دادههای آماری دید جامعی به ما میدهند، تا در هر زمینهای بتوانیم بررسی دقیقتری نسبت به کسب و کارمان داشته باشیم. اینکه چقدر فعالیتمان سودآور بوده، به کمک آمار مشخص میشود. برای دستیابی به چنین گزارشهایی همواره نیازمند ذخیره اطلاعات و در نهایت بررسی همه جانبه آنها هستیم، تا به یک دید کلی از کسب و کارمان در مدت زمان مشخص برسیم، کاری که هوش تجاری به راحتی برای ما انجام میدهد.
در بخشی از کتاب هوش تجاری چیست؛ چرا کسب و کارهای امروز به BI نیاز دارند؟ میخوانیم:
هوش تجاری چیست؟
هوش تجاری «Business Intelligence» به دانشی گفته میشود، که حاصل تجزیه و تحلیل اطلاعات یک شرکت یا سازمان است. هوش تجاری یا هوش کسب و کار که به اختصار BI خوانده میشود، با کمک دادههای موجود درباره عملکرد بخشهای مختلف یک شرکت، خرید و فروشها و همچنین کاربران یا مشتریها و دیگر عوامل تاثیر گذار بر روند کار شرکت، اطلاعات ارزشمند و قابل فهمی ارائه میدهد، که بخش مدیریت را در تصمیمگیریهای بزرگ و استراتژیک یاری میکند. همچنین برای بهتر شدن شرایط موجود و بازگشت سریعتر سرمایه، راهکارهایی را پیشنهاد میدهد و نقصهای احتمالی را نیز مشخص میکند.
در تعریف سادهتر باید در مورد هوش تجاری گفت: که یک مشاور به تمام معنا برای کسب و کارها است، که با کمک ارقام واقعی، میزان سود در گذشته، حال و آینده را مشخص میکند و راهکارهای ارزشمندی پیشنهاد میدهد، تا سود مجموعه به بیشترین نرخ بازدهی برسد.
هوش تجاری از فناوری، نرمافزارها و الگوریتمهای بسیار پیشرفته، برای تجزیه و تحلیل دادهها و در نهایت تبدیل این اطلاعات به گزارشهای قابل فهم و مقایسه برای انسان استفاده میکند. این فرایند شامل دانشی فراگیر از تمام عواملی میشود که بر یک سازمان تاثیر دارد، عواملی مثل: رفتار و میزان مشتریها، رقبا، عملیات داخل سازمان، محیط و شرایط اقتصادی و مواردی از این دست.
هوش تجاری چند مرحله را شامل میشود که طی آنها اطلاعات اولیه شرکت دستهبندی و جمعآوری میشوند. پس از تجزیه و تحلیل شدن اطلاعات و بررسیهای لازم به صورت دادههای خلاصه شده و مفید، در قالب متن و عدد، نمودار، جدول و یا اشکال دیگر گزارش داده میشود. در این فرایند، تمام دادههای شرکت در بازههای زمانی مختلف گردآوری و با هم مقایسه میشود. در نهایت پیشبینیهایی برای بهبود بازدهی شرکت در آینده صورت میگیرد.
مدیران با کمک چنین دادههایی میتوانند، استراتژی آینده خود را مشخص کنند، شرکا و مشتریان را برای ادامه همکاری توجیه و ترغیب کنند، یا آنکه رقبا را از سر راه بردارند.