شروع تاریخ نویسی در میان ملتهای اروپایی و خارج از چهارچوب کلیسا با رشد حماسه های پهلوانی و اساطیر عصر شوالیهگری همراه بود که خود در رویکرد ملتها به زبانهای بومی و هویت ملی آنان بی تاثیر نبود. پس از خلق منظومه های تاریخی، مانند شانسون دوژست، السید، اوشن و مالدین (۱) در کشورهای اروپایی و همزمان با برخی فعالیتهای فرهنگی همچون تاسیس مراکز علمی و دانشگاهی، مانند دارالعلم پاریس و دانشگاههای کمبریج و بولونیا زمینه برای تکوین و توسعهی تاریخنگاری ملی و محلی فراهم شد.