آندریف در استن اوریول روسیه دوران حکومت خانواده ی رومانوف پا به عرصه ی گیتی گذاشت.
آندریفِ جوان ابتدا در مسکو و پترزبورگ به تحصیل در رشته حقوق پرداخت و پس از فراغت از دانشگاه و گذران اندک زمانی به عنوان
یک وکیل تسخیری، کار وکالت را یک باره رها کرد و به نویسنده گی برای روی آورد. از این پس دوره « پیام مسکو » ستون حوادث روزنامه رسمی مدیدی از زنده گیِ آندریف به نوشتن وقایع دادگاه پلیس، زندان ها و جنایات محلی گذشت تا این که به ناگاه دست اقبال از آستینِ ماکسیم گورکی، اسطوره ی ادبیات روسی گریبان او را گرفت و آندریف را به عنوان استعدادی سترگ به جامعه ی ادبی روسیه معرفی کرد.
گورکی که پیشتر از آن چند قصه ی کوتاه آندریف را هم چون "از دانشجویان فقیر" و "گل های پژمرده" خوانده بود به نثر پالوده و
مستحکم آندریف و مهارتش در توصیف موجر و موثر وقایع و حوادث توجه کرد و همین مسئله باعث شد که آندریف جرات یافته و چند قصه دیگر را در همان روزنامه به چاپ برساند و پس از این اتفاق به ناگاه مسیر زنده گی خود را تغییر یافته ببیند.
آندریف از این لحظه تا زمان مرگش قصه های بلند و کوتاه بسیاری نوشت، طراحی و نقاشی کرد و چندین نمایش نامه را هم به رشته ی تحریر درآورد.