کتاب نمایشنامه کمدی جزیره گنج نوشته حسن سالارمنش است. سالهای پیش ناخدا آبل تاسمان پدربزرگ مادری کاپیتان جیمز کوک که عضو نیروی دریایی انگلستان بوده، گنجی را به سرقت برده و در جزیره دوردست پنهان کرده است. آبل تاسمان شریک خود را به قتل میرساند و او را کنار گنج دفن میکند، ولی به خاطر نظارت شدید نیروی دریایی انگلستان نتوانست آن گنج را با خود به کشورش بیاورد، تصمیم گرفت سالهای بعد و در فرصتی مناسب با کشتی شخصی خودش آن گنج را تصاحب کند. اما سالهای بعد دیگر نتوانست به آن جزیره سفر کند، از این رو نقشه گنج را به نوه خود یعنی مادر جیمز کوک بزرگ میدهد.
مادر جیمز از همان کودکی او را به دریانوردی تشویق میکند، زمانی که کوک فنون دریانوردی را به خوبی میآموزد، مادر کوک او را از نقشه گنج در جزیره دوردست مطلع میکند. کوک به دلیل تواناییهایش در فن دریانوردی و نقشه برداری، نیروی دریایی انگلستان را راضی میکند تا با کشتی بزرگی به بهانه کشف مسیرهای تازه با یک گروه تحقیقاتی عازم قطب جنوب شوند. در این میان به جز کاپیتان کوک کسی از نقشه گنج خبر ندارد که در این میان اتفاقاتی جالب رخ میدهد...