نمایشنامه کمدی واردات ممنوع، دومین نمایشنامه سورئال بعد از کمدی پارازیت و سی و یکمین نمایشنامه از حسن سالارمنش است.
نویسنده در این کتاب سعی کرده موضوعات اجتماعی و اقتصادی مهمی مثل علل گرانی برخی از محصولات کشوری در مقابل محصولات خارجی و همچنین مشکلات پیش رو جوانان برای ازدواج و... را با زبان طنز بیاورد.
اقتصاد مقاومتی اصطلاحی است که این روزهای نقل محافل خبری و اقتصادی کشور شده است و بسیاری آن را راهکاری مناسب برای این روزهای اقتصادی کشور و شرایط تحریمهای بیسابقه که به کشور عزیزمان شده است میدانند و بی شک کشور ما این ظرفیت را دارد که بسیاری از محصولات مورد نیاز خود را تامین کند، اگر از تولید ملی حمایت شود بسیاری از شکافهای اقتصادی را پوشش میدهد و تحریمها وارد شده را بیش از پیش بی اثر خواهد کرد.
در قسمتی از نمایشنامه کمدی واردات ممنوع میخوانید:
بادمجون – شما از چی خبر دارین پیاز خانم من روزی ده تا پیشنهاد کار از شرکتهای معروفی بهم میشه از ترشی بگیر تا لیته و دلمه.
خیارسبز -- خب کله خراب چرا قبول نمیکنی تا کی میخوای یه جوون بی پول و آس و پاس باشی.
بادمجون – خب واسه این که من کارت پایان خدمت سلامت ندارم هر جا میرم کارت پایان خدمت از بهداشت میخوان.
پیاز- {گریه میکنه} آخه خدایا اینقد میوه خوشتیب تو این کشوره ببین کی عاشق من شده یه بادمجون سیاه و مونگول
بادمجون – مگه من چمه تازه ازشرکت خورشت هم بهم پیشنهاد شده.
خیارسبز -- {به طرف بادمجون میره و دو دستی لپهای بادمجون را میگیره} خورشت بادمجون کی بودی تو پدر سوخته.
بادمجون – {زیر دست بالنگ میزنه} برو اون طرف بالنگ پیر
تماته – شرکت خورشت خوبه ولی وقتی بیمه واست رد نمیکنن چه فایده داره
بادمجون – اتفاقا مدیرعاملش گفته اگر زیر ملاقه و کف گیر آسیب بهت وارد شد بیمه بهم تحلق میگیره.
تماته – این که عالیه، پیاز دخترم داماد ازاین بهتر میخوای.
پیاز -- ولی من هیچ حسی نسبت به بادمجون ندارم. خدا خوشش میاد من زن یه بادمجون سیاهی بشم.