کتاب نمایشنامه طنز حاجی فیروز به قلم حدیث سیرجانیان به رشتهی تحریر درآمده است.
در بخشی از کتاب نمایشنامه طنز حاجی فیروز میخوانید:
مبارک: اه... اه... ببخشید اشتباه شده انگار من با همونی بدم ک لباشو اینجوری باد کرده ببببهش چی میگن؟ ها فهمیدم بهش میگن پروتوس
مجری: مبارک هیییس آبرومونو بردی اون پروتزه بعدشم دخترای این مدرسه اهل اینکارا نیستن جانم یاالله ازشون معذرت خواهی کن.
مبارک: واااا اصلا من چی گفتمممم بابا من معذرت میخوام غلط کردم چیییز خوردم چی بوووود... . هااا شکر خوردم!!! بابا من منظورم با همون بود که موهاش فرقه فرقشم مثل مرز ایران و عراقههههههه خخخخخخخخخخخخ.
مجری: از دست تو مبارک. خب بیخیال این حرفها و بحثها خواستم بگم یه چیزی بزنی شاد بشیم.
مبارک: من؟
مجری: اره.
مبارک: مننننننننننن؟
مجری: اره مبارک جان شما.
مبارک: خانم مجری من چیز بزنم /؟ من غلط کنم چیز بزنم چی راجب من فکر کردیهاااااااااااااا؟
مجری: اه اه این حرفها چیه خجالت بکش
مبارک:خجالت بکشم خیلی خب
مجری: ووووای باز چی شد کجا میری؟
مبارک: میرم بکشم
مجری: فکر کنم باز مبارک ناراحت شد خب بجهها تا مبارک آشتی کنه و بیاد من شما رو به شنیدن یه موسیقی محلی... . .
مبارک: اهااااااا پیداش کردم ماتیک بکشممممم یا ریملللللل وای خانم مجری بیا واسه شما هم بکشممم خوشگل میشی شوهر گیرت میاد میری سر زندگیت بچه میاریییی دوقلو سه قلووووووووووووو.
مجری: نکن مبارک ولم کن ولم کن توروخدا.
مبارک: من قصد ازدواج ندارم والا میخوام ادامه تحصیل بدم و گرنه میگرفتمت.
مجری: مگه تو درسم خوندی؟
مبارک: پ ن پ فقط عمت خونده.
.....