کتاب نمایشنامهی لالهی خونین به قلم حدیث سیرجانیان، دربارهی خانوادهی پسری است که مدافع حرم حضرت زینب شده و پس از یک سالی که از رفتنش میگذرد خبری از او نیست و مادرش مدام بیقراری میکند تا اینکه...
این نمایشنامه فقط مناسب برای اجرا در مدارس دخترانه است.
در بخشی از کتاب نمایشنامهی لالهی خونین میخوانیم:
مروارید خانم- آفرین به تو... عالیه (ستاره آلبوم را به مادرش میدهد و مروارید خانم شروع به ورق زدن میکند) ببین اینجا پنج سالش بود با اون خدا بیامرز برده بودیمش پابوسه بیبی زینب
عاطفه- اینجا کجاست خاله جون
مروارید خانم- اینجا حرمه اما رضاست وقتی 10 ساله بود با باباش بردیمش...
ستاره- عاطفه باید ببخشی این مادره من هم هر روز و هر ساعت این آلبوم رو میگیره دستش و مرور خاطرات میکنه
مروارید خانم- چیکار کنم دخترم دلم به همین چنتا دونه عکسی که ازش مونده خوشه اینها رو هم نبینم غمباد میگیرم
هر دو- خدانکنه این چه حرفیه
عاطفه- ببخشید دیگه من باید رفع زحمت کنم
ستاره- تو که هنوز نیومده میخوای بری
مروارید خانم- عاطفه جون یک روز حتماً واسه ناهار تشریف بیار
عاطفه- به روی چشم... امیدوارم هر چی زودتر مسافرتون برگرده