کتاب ازدواج به سبک ننه قمر نمایشنامهای کمدی به قلم حدیث سیرجانیان است.
در بخشی از کتاب ازدواج به سبک ننه قمر میخوانیم:
- کیه؟
- مامور برقم
- ننه میگه ماموره برقم درو وا کنم یا نه
- خب بگو منم ترشی سازم... به من چه
- قبض برقتونو اوردم
- قبض برق؟ درو وا کن ازش قبض بگیر
- چشم ننه... اه ننه قبضو گذاشت ورفت
- ... خب دخترم واکن ببین چقدر نوشته من که سواده درست حسابی ندارم
- آخ خوب شد که گفتی من چند روز پیش تو صندوقچه چند تا نامه فدایت شوم و فوقالعاده عشقولانه پیدا کردم انگار از طرف شما به آقاجون بود ننه شما که سواد نداشتی چطوری اینقدر دل و قلوه میگرفتین...
- تو غلط کردی رفتی سره صندوقچه بعدشم اشتباه شده حتماً مال عمت بوده
- نه نه من مطمئنم مال شما بود بذار الان میآرمش
- تو بیجا کردی دخترهی بیشعور وایسا ببینم دمه پیری این وصلهها ناجور رو به قمر میچسبونی!
(گوزل از صحنه خارج میشود قمر خانم به دنبال او با رن بوکس میدود – رو به عکسه شوهرش میکند)
خدا نیامرزتت قنبر این بچه جن چی بود انداختی به جونه من... تو هر سوراخی سرک میکشه... به خدا اگر گیرش بیارم جفت گیساشو میگیرم و میکشم.
دخترهی فضول حالا دیگه کارت به جایی رسیده که صندوقچه خاطرات منو دست میزنی بیپدر...
هوف برم مسکنمو بیارم بزنم بلکه آروم بشم