کتاب خوکها نوشتهی سید صادق فاضلی، بازخوانی نمایشنامهی جایی در میان خوکها اثر آثول فوگارد است. پاول ایوانوویچ ناوروتسکی سربازی از ارتش روسیه بود که در سال 1944 از جنگ فرار نمود و تا سال 1985 به مدت 41 سال در یک خوکدانی به صورت پنهانی زندگی کرد. همین موضوع دستمایهی نگارش این اثر جهانی توسط نمایشنامهنویس عصر حاضر فوگارد گردید. نمایشنامهی حاضر بنا به شرایط و محیط اجرایی، بازخوانی گردیده است.
در بخشی از کتاب خوکها میخوانیم:
پرا سکوویا: لبهات کبود بودن و انگشتهات یخ زده. نمیتونستی پیالهی سوپ رو که نگهداری. این بود که ناچار شدم مثل بچهها بهت غذا بدم. بعد که زبونت گرم شد و تونستی حرف بزنی... (سرش را از ناباوری تکان میدهد.)
پاول: خب، بعد...
پراسکوویا: بعد دمپاییهاتو خواستی!
پاول: بعدش، بعدش رو بگو.
پراسکوویا: بعد که برات آوردمشون، تا اونا رو دیدی، از هم پاشیدی و زدی زیر گریه. دمپاییها رو به سینهت چسبوندی و گریه کردی... بعد از جات بلند شدی، گیج و منگ از خونه زدی بیرون و اومدی اینجا.
(پاول بقچهای را که به دقت در جایی از فضای نشیمن پنهان کرده است میآورد. پشت میز مینشیند و، بعد از پاک کردن دستهایش با پیراهن، با تشریفات خاصی بقچه را باز میکند. یک جفت دمپایی از بقچه درمیآورد.)