کتاب کودک خونه مادربزرگ نوشتهی محمدرضا خردمند، نمایشنامهای برای کودک و نوجوان است.
کودکی در خانه مادربزرگ به دلیل سفر پدر و مادرش تنها نشسته و نقاشی میکشد. ناگهان دزدی به خانه مادربزرگ آمده و عروسکهای درون نقاشی جان گرفته و به او کمک میکنند.
در بخشی از کتاب کودک خونه مادربزرگ میخوانیم:
طلایی: وای تو چقدر خنگی آقا دزده
آقا دزده: من دوستم... دوست
تپلابی: بهش نزدیک شدی. بگو
سحر: بیشتر فکر کن
آقا دزده: صندوقچه مامان بزرگ؟
(عروسکها و سحر عصبی شده و با عصبانیت به همدیگر نگاه کرده)
طلایی: تو چی گفتی؟
سحر: چیکار صندوقچه مادر جون داری هِی اسمشو میاری؟
تپلابی: این دومین بارته...
نی نو: دادگاه
آقا دزده: چی؟
تپلابی: ما باید دادگاه تشکیل بدیم
آقا دزده: دادگاه؟! دادگاه واسه چی؟
طلایی: واسه اینکه تو اسم صندوقچه مادرجون رو آوردی
(با شعر و موسیقی دادگاهی را تشکیل داده و او را محاکمه میکنند)
طلایی، نی نو، تپلابی و سحر:
میشناسیمت، میشناسیمت تو دزدی
به ما دروغ نگو که دوستمونی
با یه نگاه شناختیمت از اول